نخ تسبیخ پاره شد!
فرمودند: "اذکروا موتاکم بالخیر" لذا از همان اولین ساعاتی که خبر فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی در رسانه ها منتشر شد، برخی رسانه ها و مخصوصا صدا و سیما شروع به ذکر یاد و خاطرات خیر و نیک مرحوم هاشمی پرداختند! و گاهی آنقدر آتش این ذکر خیر زیاد می شد که شک می کردیم، او هاشمی رفسنجانی بود یا قدیسه ای که تاکنون پشت پرده پنهان مانده بود!؟
برخی گمان کرده بودند که صدا و سیما دارد بر اساس این سیاست بنی امیه ای عمل می کند! که بعد از مرگ معاویه در جامعه ی اسلامی رواج پیدا کرد؛ که شهید مطهری می فرمایند: "اسم این حرف را باید بگذاریم «فلسفه معاویهاى» که هر که هر کاری کرد، همینکه رفت بگوییم پروندهاش بسته شد. چرا بسته شد؟! اتفاقاً باید پرونده آنها باز باشد؛ یعنى افرادى که در سرنوشت آینده مؤثرند باید جامعه پرونده آنها را باز نگه دارد، خوبان را تحسین کند و بدها را مشمول ملعنت و نفرت و قضاوت قرار دهد."
در حالیکه صدا و سیما با تمام نواقص و کاستی هایش، بسیار بصیرتر از این است که بخواهد چنین عمل کند! بلکه صدا و سیما جمهوری اسلامی در حال تبدیل یک تهدید به یک فرصت ناب بود. تهدیدی که می توانست فضای جامعه را مجددا متشنج کرده و باز مارهای سمّی فتنه ی 88 را از لانه هاشان خارج کند و به بهانه های واهی کفن مرحوم هاشمی را تبدیل به پیراهن عثمان کنند و آتش فتنه ای دیگر را روشن کنند.
ولی با تیز بینی صدا و سیما این تهدید تبدیل به فرصت شد و تشییع جنازه ی آن مرحوم با ادای نماز میت مقام معظم رهبری تبدیل به یک قدرت نمایی ملی شد.
هرچند با هم عده ای خشک مغز به دستان کوتاه شده ی هاشمی از دنیا هم رحم نکردند و سعی در سیاسی بازی و توهین به نظام را داشتند که در سیل خروشان مردم بصیر گم شدند!
ولی اکنون که بیش 40 روز از فوت هاشمی رفسنجانی می گذرد خوب است برای آیندگان این کشور و تاریخی که قرار است تمام اتفاقات و عملکردهای خوب و بد را در درون خود ثبت کند، صدا و سیمای ما باز به میدان بیاید و عملکرد هاشمی رفسنجانی را به سنجه ی انصاف گذارد.
زیرا باید برای همگان روشن شود که منشاء برخی اجتهادهای نابجا و غلط آن مرحوم از کجا بود که توانست آن جام زهراگین را به مرحوم حضرت امام بنوشاند؟
با کدام نگاه و تفکری مسئولانی را پرورش دادند که بجای ساده زیستی و مردمی بودن، به کمتر از کاخ و ویلای شمال شهر تهران راضی نبودند؟ و از همان ابتدای شروع کار نظام تخم فساد و اشرافیگری را کاشتند؟
با چه دلیل و منطقی بر خلاف رهبری معظم در پی عادی سازی و اظهار خوش بینی مذاکره با آمریکا بودند؟
با چه اجتهادی سعی در تحریف عقیده و خط و راه و اهداف مرحوم امام را داشتند و منشاء خاطرات ناب ایشان از کجا سرچشمه می گرفت؟
با چه دید و نگاهی سعی در افراطی خواندن فرزندان پاک انقلاب و حمایت از اعتدال و نفاق و دورویی بودند؟
با چه اجتهادی رهبری فتنه ی 88 را بر عهده گرفتند و نقش نخ تسبیح فتنه گران را بازی کردند و همه را حول ایجاد اغتشاش و فتنه جمع کردند؟
با چه ادب و آدابی آن نامه ی بی سلام و والسلام و پر از توهین را به رهبر جامعه ی اسلامی نوشتند؟
بر اساس کدام شواهد و دلایل در پشت تریبون نماز جمعه سخن از تقلب در انتخاباتی زدند که زمانی خودشان را بر مسند ریاست جهوری و زمانی بر مسند نمایندگی و ریاست مجلس و زمانی بر صندلی خبرگان رهبری نشانده بود؟
چگونه و بر اساس کدام نگاه تربیتی، فرزندان شان شدند آقازاده های مفسد این نظام؟ و این نظام را ارث پدری دانستند و بر جان و پیکره ی آن تاختند؟
با چه دلیل و منطق و اجتهادی شروع به تضعیف شورای نگهبانی کرده بودند که حضرت امام ره فرموده بودند تضعیف شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است.
و علی ما شاء الله از نقاط کوری که در زندگی پر فراز و نشیب مرحوم هاشمی رفسنجانی بود، خوب است برای همگان و علی الخصوص تاریخ این ملت روشن و ماندگار و درس عبرت برای همگان شود.
حادثه پلاسکو، خیلی حادثه تلخی بود، اما عملا باعث شد یاد حجة الاسلام هاشمی از یادها و خاطره ها پاک شود.
برنامه داشتند 40 روز این آدم را همچنان قدیس نگه دارند، اما...