نسلی برای ظهور
یک - این متن با رویکرد به قشر غالبی نسل چهارم این انقلاب در نظر گرفته شده، پس دوستان[البته با عرض معذرت] ان قُلتی مبنی بر اینکه مثلا در بالا شهر فلان مرکزی اصلا مقوله ی مسجد یا بسیج تعریف نشده است وارد نکنند.
دو - تا به حال اندیشیده ایم که نسل چهارم انقلاب ما ایدئولوژی های فکری و رفتاری خود را از کجاها تغذیه میکنند!؟
- خانواده
اولین کانونی است که فرد در آن قرار میگیرد و اولین تاثیراتی که می پذیرد نیز از همین کانون خانواده است. و بی پایه نیست اگر بگوییم: خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت فرد است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی وی نقش به سزایی دارد.
ولی آغاز دوران نوجوانی، مرحله ای مهم و تاثیر گذار در فرد است که از شاخصه های مهم آن استقلال طلبی است؛ که نوجوان می خواهد به طریقی استقلال خود را به خانواده اثبات کند، و به همین جهت شروع میکند به ایجاد فاصله بین خود و خانواده، و از آن طرف به گروه همسالان خود نزدیک می شود.
سه - از اینجاست که شیرازه ی اصلی مطلب شروع می شود؛ زیرا از این اینجا به بعد است که فرد مورد نظر ما حجم زیادی از ایدئولوژی هایش را از بیرون خانواده بدست می آورد.
حال بیرون خانواده ی مخاطب خاص ما، که حجم وسیعی از نسل چهارمی های انقلاب را شامل می شود کجاست!؟
1. مدرسه
مدرسه نخستین سازمان رسمی است که فرد در آن عضو می شود آن هم معمولا بدون حق انتخاب و اختیار خود! و همینطور یکی از خواستگاه هایی است که بسیاری از نظرات، اعتقادات و نگرش ها را در فرد ایجاد می کند، آن هم در سنینی که هم قابلیت، و هم پذیرش بالایی برای آموختن دارد و شاکله ی شخصیت و فکر افراد در آن ساخته می شود. سنینی که فرد هنوز قدرت بازاندیشی و مقاومت در برابر آموزه ها را ندارد.
همین ویژگی هاست که مدرسه را به مهم ترین و مؤثرترین نهادها برای کار و اثر گذاری بر روی نوجوان تبدیل می کند.
و به طور ویژه آن مدارسی که رویکرد خاص و مستقلی در آموزش های فوق برنامه ی علمی و مذهبی دارند که نمودی تشدید شده دارد. مثل مدارس غیر انتفاعیِ خاصِ مذهبی!
2. مسجد
به موازات نهاد مدرسه و شاید در مواردی مهم تر از آن، نهادی است بدون رسمیت مدرسه و با جذابیت گروه دوستان، که همگی جمع است در مسجد[یا بخوانید بسیج محله].
نهادی که شاید گاهی بزرگتر ها حتی طرفش هم نمی روند! به خاطر تبلیغات سوء یا خط غلط فکری و سیاسی شان!
ولی برای بسیاری از نسل چهارمی ها یا همان نوجوانان امروزی، جایی است که در آن اردو می برند و استخر و فوتبال و... که همین تصویر ذهنی برای جذب یک نوجوان ده دوازه ساله به این نهاد کافی است. که البته بسیج [یا مسجد یا کانون فرهنگی یا...] فقط همین تصاویر ذهنی برای نوجوان نیست، هرچند که اینها هم هست! ولی در کنار این تصور و به موازات آن کلاس ها و روحانی و مربی و گعده های دوستانه هم وجود دارد که کاملا با هدفی مشخص آموزش های ایدئولوژیک مذهبی سیاسی را به نواجوان تزریق می کند.
3. تلوزیون
شما تلوزیون به معنی الاعم بخوانید، با هر آنچه که هم سنخ باشد، رایانه، گوشی های موبایل، شبکه های اجتماعی و...
که سبک زندگی های جدید تحمیلی، بسیاری از ساعات بی کاری خانواده های ایرانی را و حتی ساعات با هم بودن اعضاء ی خانواده را پوشش می دهد! حتی اگر برنامه ی خاصی هم نداشته باشد، دائماً یا مشغول تماشا هستند و یا مشغول بررسی کردن شبکه ها وصفحه ها و پیج های مختلف!
پر واضح و روشن است که دو عِنوان قبلی به راحتی می تواند عنوان سوم را تحت الشعاع قرار دهد!(دقیقا مانند دو ضلع مثلث که می تواند اندازه ضلع سوم را کوچک تر یا بزرگ تر کند!)
حال در روزگاری که زندگی ها رو به تزاید ماشینی شدن سرعت گرفته و فرصت با فرزند بودن را هر چه بیشتر از خانواده ها ستانده!
مثلثِ «مدرسه، مسجد[یا بسیج]، تلوزیون» به راحتی می تواند[البته با توضیحات داده شده] با تعیین هدف ها و مسیرهایی، مسیر زندگی نسل چهارم این انقلاب را جهت دهی کند و نسلی آماده تربیت کند برای ظهور منجی ای که چشم انتظارش هستیم.
که این دست بوسی می کند از کلیه متولیان فرهنگی و تربیتی و دغدغه مندان عرصه فرهنگ و تربیت...
ولی افسوس که...
والسلام
+ بابت این تاخیر و غیبت صغری(!) از دوستان عذر خواهی میکنم و البته سالی پر از خوشی را برایتان آرزومندم به همراه آرزوی توفیق شهادت برای یکایکتان...