سداد

أَعِینونی بِورعٍ و اجتهاد و عِفَّة و سداد

سداد

أَعِینونی بِورعٍ و اجتهاد و عِفَّة و سداد

نظرات حاوی پیام تبلیغی منتشر نمی شود...

سداد

دلم تنگ این بهشت شده ...

فرماندهـ منــــ

...

#کار_تشکیلاتی

حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دو دسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعه ای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالیکه این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را بخاطر آن به هم بزند.

بنده عرض کردم اتحاد ملی، خب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع می شود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی.

نگذارید شما را تکه تکه و پاره پاره کنند.

31/02/1386

" "

عشق نـوشتـــ

...

...

یکـ دوست جدید

نام کتاب: ارتش سری روشنفکران

نویسنده: پیام فضلی نژاد

ناشر: کیهان

لینک خریــد:

از اینجا بخرید...

معرفی کتاب:

فضلی نژاد در این کتاب بیشتر به روایت تاریخ اندیشه سیاسی در ایران معاصر و «نسبت علوم انسانی و مترجمان سکولار با براندازی نرم» می‌پردازد و در ضمن یک روایت تاریخی، مفاهیمی مانند «فروپاشی ایدئولوژیک» و «جاسوسی آکادمیک» را شرح می‌دهد. جدیدترین اسناد جاسوسی فیلسوفان یهودی مانند سِرآیزایا برلین، سِرهانا آرنت، سِرکارل پوپر، لشک کولاکوفسکی، هربرت مارکوزه یا متفکرانی مانند برتراند راسل، جان دیویی و ریچارد رورتی برای سرویس‌های جاسوسی غرب در این کتاب ارائه شده است. مترجمان سکولار از عزت‌الله فولادوند تا محسن ثلاثی یا ناشران وابسته مانند همایون صنعتی‌زاده و احسان یارشاطر از دیگر سوژه‌های نویسنده هستند؛ و پیوندهای این فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار با چهره‌های «روشنفکری دینی» مانند «عبدالکریم سروش» و «سیدمحمد خاتمی» و «مصطفی ملکیان» شرح داده است.

در بخشی از همچنین:

کتاب «ارتش سری روشنفکران» شامل 4 فصل با عناوین «درآمد: جاسوسان در تهران»، «فصل اول: علوم انسانی؛ الهیات جنگ نرم»، «فصل دوم: فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار»، «فصل سوم:سکولاریسم مقدس آمریکایی» و «فصل چهارم: سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری» است. پس از فصل چهارم، رساله‌ای 55 صفحه‌ای با نام «امام جنگ عقیده» چاپ شده که روایت‌گر تحلیل امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون «غرب‌شناسی»، «علم غربی»، «علوم انسانی»، «دانشگاه»، «معنای روشنفکری» و... است. کتاب «ارتش سری روشنفکران» در بخش «به روایت تصویر» شامل بیش از 100 سند، تصویر و کلیشه مطبوعاتی است و برای اولین‌بار در آن نامه‌های دست‌نویس از «احمد اشرف» (تحلیلگر CIA) خطاب به «عباس عبدی» و نامه «علیرضا نوری‌زاده» (جاسوس MI6) خطاب به «محمدعلی ابطحی» به همراه دست‌خط‌ها و اسنادی مانند مکاتبات حاج «حسین شریعتمداری» با پرفسور «حامد الگار» (استاد دانشگاه برکلی) به چاپ رسیده است. بخش «به روایت تصویر کتاب» شامل 50 صفحه است که ذیل هر عکس و سند و دست‌خط، توضیحات و شناسه‌های آن آمده و خوانند از هر عکس به صفحه مربوط به بحث در متن کتاب ارجاع می‌شود.

پربیننده ترین مطالب

مادر آفتاب...

سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ق.ظ

ایام شهادت أم الشهداء، صدیقه کبری، فاطمه زهراء سلام الله علیها تسلیت...

++ 1: در این پُست قرار است گوشه هایی از زندگانی حضرت زهراء سلام الله علیها، از تولد تا شهادت را بیان گردد؛ و سعی بر این است که این مطلب در هر دو روز یکبـار، به روز گردد. (حال اگر مشکلی پیش اومد و این به روز رسانی به تأخیر افتاد حلال بفرمایید!)

++ 2: جدیدترین مطلب را در صفحه نخست، و مطالب پیشینش را در ادامه ی مطلب مطالعه فرمایید.

(مطالب برگرفته از مجموعه کتاب های چهارده خورشید و یک آفتاب می باشد.)

 

. . . . . . . . .

ــشانزدهــ:

می گفت: "فاطمه پاره ی تن من است."

سفر که می رفت موقع خدحافظی آخرین جایی که سر می زد خانه ی او بود. دلش تاب نمی آورد. اولین جایی که بعد از سفر سر می زد خانه ی او بود.

می گفت:

"فاطمه پاره ی تن من است."

. . . . . . . . .

ــپانزدهــ: 

پیامبر نشسته بود برای فاطمه اش تعریف می کرد بعد از او چه مصیبت هایی به علی می رسد.

فاطمه غصه دار نگاه می کرد. گفت: "پدر جان! از خدا نمی خواهی این مشکلات را از علی دور کند؟"

پیامبر گفت: "هم خودش و هم به واسطه ی او، دیگران مورد آزمایش قرار می گیرند."

. . . . . . . . .

ــچهاردهــ:
پیامبر رفت مسجد، روزهای آخر عمرش بود. به مردم گفت هر کس حقی به گردنش دارد یا حلالش کند یا قصاص.
قرار شد مردی پیامبر را قصاص کند، به خاطر ضربه ی شلاق پیامبر که اشتباهی به او خورده بود.
بلال آمد از فاطمه همان شلاق را بگیرد. فاطمه پرسید: "برای چه می خواهی!؟"
بلال گفت: "مگر نمی دانید پدرتان دارد با همه وداع می کند... ."
حرفش تمام نشده بود که صدای فریاد فاطمه بلند شد: "پدرجان! بمیرم به خاطر غم هایت... ."
 
مرد عرب حاضر نشد به بدن پیامبر تازیانه بزند اما، چند روز بعد بعضی از آن هایی که آن جا حاضر بودند تنها دختر پیامبر را تازیانه زدند.

. . . . . . . . .

ــسیزدهــ:
عصازنان رسید خانه ی علی. در زد. فاطمه چادر سرش کرد.
پیامبر گفت: "فاطمه جان! خودت را از نابینا می پوشانی!؟"
فاطمه گفت:
"پدر جان! او مرا نمی بیند، من که او را می بینم. مهم تر اینکه او بوی مرا می شنود."

. . . . . . . . .

ــدوازدهــ:
فهمید روز قیامت همه لخت وارد محشر می شوند، حتی او. ناراحت شد.
پیامبر گفت: "اما آن روز کسی به کسی توجه نمی کند." 
فاطمه گفت:
"با این حال چه قدر خجالت دارد مقابل خدا!"
هنوز از پیش پدر نرفته بود که جبرئیل نازل شد: "ای محمد! به فاطمه سلام برسان، بگو خدا وعد داد، به خاطر حیایت از او، روز قیامت تو را به دو حوله از نور بپوشاند."

. . . . . . . . .

 ــیازدهــ:

چند روزی می شد غذا نداشتند، علی مجبور شد قرض بگرد، یک دینار.

رفت بازار، توی راه مقداد را دید. پریشان احوال آمده بود برای اهل و عیالش غذا تهیه کند.

پول را داد به او. خودش رفت مسجد.

وقتی برگشت خانه، فاطمه نماز می خواند، پیامبر هم نشسته بود، مقداری غذا هم توی قابلمه می جوشید.

بعد از نماز علی نگاهی به فاطمه کرد، نگاهی به ظرف غذا. نگاهش طولانی شد، پیامبر دستی به شانه اش زد و گفت

 "این در مقابل آن دیناری ست که به مقداد دادی، خدا به هر که بخواهد روزی بی حساب می دهد."

. . . . . . . . .

ــده:

چند روزی می شد پیامبر غذا نخورده بود، خانه ی همسرانش هم سر زد اما، غذایی پیدا نکرد، رفت خانه ی دخترش. آنجا هم خبری از غذا نبود.

از خانه بیرون نرفته بود که یکی از همسایه ها برای فاطمه، مقداری گوشت و کمی نان هدیه آورد.

او پارچه ای روی غذا انداخت، گفت: "رسول خدا بر خودم و بچه هایم مقدم است."

حسن و حسین را فرستاد، پیامبر را آوردند. غذا را گذاشت وسط، پارچه را برداشت... .

دیدند ظرف پر از گوشت و نان است. پیامبر پرسید: "این ها از کجا آمده!؟"

آیه ای را شنید که مریم به ذکریا گفته بود: "هو من عند الله، إن الله یرزق من یشاء بغیر حساب."

. . . . . . . . .

ــنهــ:

یکی یکی توی خانه. پدرش. شوهرش و بچه هایش. دو زانو، تنگ هم چسبیده، گرد نشستند دور هم زیر عبا.

پنج تاشان که جمع شدند، پیامبر دست هایش را برد طرف آسمان:

 "خدایا! این ها اهل بیت و نزدیکان منند. خون و گوشت من و آن ها یکی است. حتی خوش حالی و ناراحتی شان هم. من با دشمنان شان دشمن و با دوستان شان دوست هستم. خدیا! مغفرت و خشنودی خودت را بر من و آن ها بفرست و بدی و زشتی را از آن ها دور کن."

خدا گفت:

 

"ای ملائکه ی آسمان و زمین! به آن ها و به عزت و جلالم قسم! آسمان، زمین، ماه، خورشید، فلک، دریا و هیچ جنبده ای را خلق نکردم، مگر به خاطر این پنج تا و محبتی که به آن ها داشتم."

 

جبرئیل پرسید: "خدایا! این ها مگر چه کسانی اند!؟"

پیامبر بود، امیر المؤمنین بود؛ حسن و حسین هم.

خدا اما برای معرفی شان گفته بود: "فاطمه، پدرش، شوهرش و بچه هایش."

حدیث کساء

. . . . . . . . .

ــهشتــ:

بچه ها مریض شدند، نذر کرد اگر خوب شدند، سه روز روزه بگیرد.

حال شان که خوب شد، علی، فاطمه، حسن، حسین و حتی فضه روزه گرفتند.

افطار روز اول، هنوز دست به غذا نبرده، فقیری در خانه شان را زد، غذاشان را بخشیدند به فقیر، کنیزشان هم.

افطار روز دوم، سفره را پهن کرده بودند که یتیمی آمد و کمک خواست. غذاشان را بخشیدند، همه.

افطار روز سوم اسیر آمد؛ باز هر کس غذایش را داد.

نشسته بودند گرسنه و تشنه که پیامبر آمد. سوره ی هل أتی نازل شده بود در شأن شان:

"و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً"

. . . . . . . . .

ـهفتــ
شب عروسی وسایل فاطمه  را چیدند، علی بن ابی طالب هم اثاث آورد.
جهیزیه ی داماد هم دست کمی از جهیزیه عروس نداشت: "یک چوب لباسی، یک پوست گوسفند، یک متکا، یک مشک برای آب، یک الک."

. . . . . . . . .

ـششــ

یک پیراهن و یک روسری، حوله، رخت خوابی با برگ درخت خرما، دو تا کوزه و آفتابه ی سفالی، دو تا تشک کتانی، چهارتا بالش، پرده ی پشمی، یک حصیر، آسیاب دستی، تشت مسی، یک ظرف و بادیه و مشک چرمی.

اصحاب با چشمان گرد شده نگاه می کردند جهیزه ی دردانه ی پیامبر را.

. . . . . . . . .

ــپنجــ

صدتا شتر سیاه آبی چشم که بارشان پارچه های کتانی اعلای مصری باشد با ده هزار دینار طلا، مهر فاطمه می کنم، او را به من بدهید.

عبدالرحمن بن جوف می گفت.

پیامبر ناراحت شد، رو کرد به او گفت: "فاطمه هنوز کوچک است. تازه انتخاب همسر او با خداست."

همان جوابی بود که به ابوبکر، عثمان و عمر هم داده بود.

 

. . . . . . . . .

ــچهار

می نشست روی زانوی محمد. با دستمال سر و صورت پدرش را که خاکستر و خاکروبه ریخته بودند، پاک می کرد.

جای زخم ها را نوازش می کرد و پدرش را می بوسید.

همه می دانستند مادر پدرش است. از محمد شنیده بودند که صدایش میزند: "أم أبیها". 

. . . . . . . . .

ــسهــ

سال پنجم بعثت، موقع وضع حمل، خدیجه فرستاد پی چندتا از زن های قریش اما، هیچ کدام حاضر نشدند بیایند.

پیغام داده بودند: "آن روز که به تو گفتیم با محمد ازدواج نکن، برای حالا بود."

خدیجه از درد به خود می پیچید که چند تا زن وارد اتاق شدند. نشستند اطرف رخت خواب. چهار زن گندم گون، بلند بالا و با وقار.

خدیجه بهت زده نگاه میکرد، یکی از آنها گفت: "نترس! ما از طرف خدا برای کمک به تو آمده ایم. من ساره، زن ابراهیم هستم، آن یکی آسیه، دختر مزاحم، است. سمت راستی، مریم دختر عمران و مادر عسی است. نفر چهارم کلثم، خواهر موسی است."

کمک کردند فاطمه به دنیا آمد، با آب کوثر او را غسل دادند. نوزاد به حرف آمد: "أشهد أن لا إله إلا الله و أن أبی رسول الله سید الأنبیاء و أن بعلی سید الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط." به همه زنان بهشتی سلام کرد، هر کس را با اسمش.

 

منتهی الآمال، ج1

 

. . . . . . . . .

ــدو:

پیامبر نشسته بود بین اصحابش. گفت: "خداوند نور فاطمه را خلق کرد، قبل از آنکه آسمان و زمین را بیافریند."

یکی گفت: "یعنی فاطمه مثل ما نیست!؟" پیامبر گفت: "فاطمه در باطن فرشته است و در ظاهر انسان."

دیگری سوال کرد: "یعنی چه!؟" پیامبر جواب داد: "خداوند فاطمه را از نور خودش آفرید، پیش از آنکه آدم را خلق کند."

یکی دیگر از اصحاب پرسید: "پیش از خلقت آدم، نور فاطمه در کجا بود!؟" پیامبر گفت: "توی حقه ای زیر ساق عرش."

 

پرسید: "غذایش چه بود!؟" یامبر گفت: "خوراکش تسبیح و تقدیس خدا و حمد و لا اله الا الله."

. . . . . . . . .

ــیکــ:

مدتی بود پیامبر دور از خدیجه توی حرا نماز می خواند. فرمان خدا بود.

بعد از چهل روز، جبرئیل سیبی از بهشت آورد، داد به او گفت: "بخور محمد!"

پیامبر سیب را باز کرد، نوری از آن بیرون آمد. ترسید. جبرئیل گفت: "بخور! این نور کسی است که قرار است دختر تو باشد، اسمش توی آسمان ها منصوره و روی زمین، فاطمه است."

محمد پرسید: "چرا منصوره!؟ چرا فاطمه !؟"

جبرئیل گفت: "منصوره است چون، در آسمان نصرت دهنده ی دوست داران خودش است و روی زمین فاطمه است، چون شیعیان خود را از آتش جدا می کند."

بحار الانوار، ج43

 

نظرات  (۵۳)

دستورالعملی که عارفی در ایام فاطمیه بیان کرد:
بکوشید یک رابطه ی خاص با حضرت فاطمه سلام الله داشته باشید.که فقط خودتان بدانید و خدا.مثلا بگویید من هر روز دو رکعت برای نماز میخوانم یا هر روز یک صدقه ویژه برای حضرت میدهم و...حداقل یک کار را دائم برای حضرت انجام بده تا زنده ای کارت برقرار باشد قطع نکن در سفر زمان بیماری و...اینرا فقط خودت بدانی و خدا و این را ذخیره داشته باش.اون روزی که کارت گیر میکند آنجا بگویی من این گنج را دارم.

+دعا های حضرت است که ما میتوانیم زندگی کنیم شما گاهی پیش میاید که میگویی اون مشکل مرتفع شد نمیگی چه جوری؟میدانی کیا دعا کردند؟کیا مشکل رو مرتفع کردند تو با یک الحمدالله تمامش میکنی؟


پاسخ:
استفاده کردیم...
۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۵۶ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
برشما هم تسلیت...
ان شالله موفق باشید و ما از مطالبتون استفاده کنیم...
اجرتون با زهـــرا(س)

:)
التماس دعا
۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۵۹ مدیون زهرا سلام الله علیها
مانده بود چه بگوید!
حرفی برای گفتن نداشت...
از خجالت سرش را پایین انداخته بود و اشک می ریخت
چاره ای نبود
دو دستی امانتی را تحویل داد و گفت:
ببخشید
امانت دار خوبی نبودم..
پهلویش شکست...
پاسخ:
اللهم عجل لولیک الفرج...
خدایا منتقم خودنش را برسان.
پس دستش را بر در گذاشت تا مانع من از باز کردن در شود. 
((به طرف در رفتم، استقامت کرد؛
با تازیانه بر دست هایش زدم،
به دردش آورد،
صدای ناله و گریه اش را شنیدم.
نزدیک بود دلم بسوزد و برگردم 
که به یاد کینه های علی و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب و نیرنگ محمد و سحرش افتادم؛ پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود 
با تمام توان لگدی به در زدم 
فریادی کشید که گمان کردم مدینه زیر و رو شد،
و صدا زد: 
"ای بابا ای رسول خدا این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت،
آه ای فضّه!مرا بگیر به خدا قسم فرزندی که در شکم داشتم کشته شد"
صدای ناله اش را از درد سقط در حالی که به دیوار تکیه داده بود شنیدم.))
در را باز کردم و داخل شدم،به من چنان رو کرد که چشمهایم تاریک شد.
(((از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره ها پاره شد و به زمین ریخت.)))
پاسخ:
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد....
جالب بود!

التماس دعا

سلام

ممنون ...

التماس دعا ...

۲۵ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۱۶ مدیون زهرا سلام الله علیها

 

عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست؟.....صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست؟

+ اینجا روضه است...روضه حضرت مادر

۲۵ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۲۸ آیات نورانی

هوالنور

 

در میهمانی دیگران،

همه چیز هست،جز آن چه من می خواهم...

 

در ضیافت او،

هیچ چیز نیست،جز آن چه من می خواهم...

سلام

خسته نباشید

با توجه به اینکه بحار الانوار اصلا کتاب معتبری نیست و علامه مجلسی هم به شیوه اخباریون عمل کرده و احادیث رو بدون توجه به بررسی سندی و متنی صرفا جمع آوری کرده به نظرم بهتره از این احادیث که سندیتش محل خدشه است استفاده نکنین

اونقدر زندگی حضرت فاطمه پربار هست که دیگه نیازی نیست ازین دست احادیثی آورد که باورش کمی سخته و حتی اگر باورش رو هم فاکتور بگیریم مسایل دیگه ای در زندگی ایشان هست که میشه دربارش بحث علمی کرد

نگاه صرفا احساسی به ایشان و وقایع زندگی شان اصلا راهگشا و جوابگو نیست

بهتره از کلیشه ها و صحبتهای تکراری و عوام پسند فاصله بگیریم

درپناه حق

السلام علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها

 

شهادت بانوی دو عالم تسلیت

التماس دعا

سلام
با "زیارت سه بعدی بقیع" بروزیم.
تشریف بیارید
یاعلی

۲۶ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۰۷ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
2 و باز هم ++++
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۴۷ بانوی مبارز
سلام
یادتونو گفتین حال میده ادم عید شلمچه باشه منم؟؟؟
از شما خواستم واسم دعا کنین مثل اینکه دعاتون گرفت رفتمو برگشتم
با شلمچه بروزم
۲۸ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۱۰ پلڪــــ شیشـہ اے
سلام علیکم

سال پیش روتون زهرایی باشه ان شاءالله
اجرکم عندالله عالی بود ...
التماس دعا
پاسخ:
ان شاء الله
از شما هم...
محتاج دعاتونم
۲۹ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۳۴ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
و باز هم  دستتون بی بلا

با بهاران روزی نو می­رسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو. اکنون که جهان وجهانیان مرده­ اند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سررسد؟ ویحی الارض بعدموتها…

سید مرتضی آوینی

۰۱ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۵۳ مدیون زهرا سلام الله علیها

سلام.رفتین زیارت شهدا.؟؟؟........زیارت قبول

سال جدیدتون لبریز از عطر خدا

پاسخ:
سلام؛ جای شما خالی...
السلام علیک یا ربیع الاَنام و نضرةَ الاَیّام...

سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگار....

****
سال فاطمی خوبی داشته باشید....

......
http://heyateketab.blog.ir/
الهم عجل الولیک الفرج
با سلام
وب بسیار عالی دارید.در صورت تمایل برای تبادل لینک با خادم المهدی و معبر سایبری یار سیصد و سیزدهم خبر بدهید.از تبادل لینک و لوگو و همکاری با وب ارزشمندی مانند شما خوشحال می شویم.
خادم المهدی: www.313plus1.blog.ir
معبر سایبری یار سیصد و سیزدهم:  www.313plus1.ir
س : چرا از همه انتقاد می کنید اما از رهبر انتقاد نمی کنید؟
ج : جواب قاطع و بسیار زیبای استاد عباسی
http://sajjad-m.blog.ir/1393/01/02/
با بیان نظرات خود ما را در هرچه بهتر شدن وبلاگ یاری نمائید.
و من اله توفیق...
سلام....
دعوتید با طعم کتاب ناب....

*استاد عشق...
http://heyateketab.blog.ir/post/46

یا علی
سلام.
عیدتون مبارک و فاطمیه تسلیت باد...
با اولین مطلب سال 1393 به روزیم...
منتظر شما هستیم...منتظر نظرات شما
منتظر حرف دل و دلنوشته شما...
تشریف بیارید و حرف دل بزنید...حرف دل
التماس دعا
یا حضرت مادر(س)
۱: ماجرای منویات رهبری در دعای عهد و صدر اسلام

هر سپیده، دعای عهد ما را می خواند

بیاییم ما هم دعای عهد و پیمان با امام زمان مان را بخوانیم. هر سپیده زمزمه کنیم که «خدایا در این صبح و ایام زندگیم، دوباره عهد، پیمان و بیعتی ابدی و پایدار با او (عج) می بندم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَداً». خداوندا! مرا را از انصار او، از یاورانش، از مدافعانش و از شتابندگان در برآوردن خواسته هایش، و از فرمانبران اوامر وی و پشتیبانانش بگردان! درست است که ما پشت سر هم این عبارات را می خوانیم؛ اما، هر کدام از آنها، نه خان، که یک خوان تقرب است و تنعم از آن، سالها زمان می برد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِینَ‏ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ». زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص ۳۰۲.

چهار مرتبه اطاعت از ولیّ امر؛ بالاترین مرتبه: «وَ السَّابِقِینَ إِلَى»

در مراتب پیروان ولیّ امر، کمینه، چهار مرتبه را می توان بیان کرد: آ. عمل به «امر» ولیّ امر؛ ب. عمل به «اَماره یا همان اشاره» ایشان. ج. عمل به «اراده و نیت» ایشان؛ د. پیشی گرفتن از دیگران در عمل به اراده ایشان؛ نمونه ای تاریخی از عدم پیروی از اراده و منویات پیامبر و تبعات آن:

پیامبر خدا (ص) هنگام فتح مکه، اعلام عفو و امن عمومی کرد و تنها چهار نفر را استثناء کرد و فرمود: این چهار نفر حتی اگر به پرده کعبه هم آویخته بودند، بکشید! از آن جمله، عبد الله بن ابی سرح مرتد و مفتری بود. در فتح مکه، عثمان (برادر شیری/ مادری) وی، او را در خانه خویش پنهان کرد. سپس او را برای امان گرفتن و بیعت با رسول خدا (ص) برد؛ پیامبر (ص) سه بار از دست دادن برای بیعت با وی خوداری کرد تا در این مدت کسی او را بکشد، اما چنین نشد و در مرتبه چهارم، پیامبر (ص) بیعت او را پذیرفت. پس از بیرون رفتن عثمان، حضرت فرمود: آیا در میان شما یک مرد با بصیرت نبود تا این خبیث را بکشد؟ از بیعت با او خودداری کردم تا شاید یکى از شما او را بکشد! بی بصیرت ها گفتند: آنچه دردل تو بود را درنیافتیم! نمی شد با چشم اشاره ای بکنی؟۱

وقتی این فرازهای شگرف دعا در تبیین مراحل چندگانه اطاعت از ولیّ امر طی شود، نوبت به درخواست مقام اطاعت از اراده و سپس شهادت می رسد: «وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ». اگر می خواهیم به مقامت شهادت برسیم، باید مراتب چهارگانه پیروی از ولیّ امر را از همین حالا تمرین کنیم. چنین نیست که وقتی در محضر حضرت بقیت الله هر روز توفیق دعا و ادعای «عمل به اشاره یا عمل به اراده» بکنیم و ایشان به ما نفهماند که تنها با دعا و ادعای نمی توان امام زمان را یاری کرد. در همین راستا حاشیه دیدار نائب امام زمان در ۱۹دی ۹۲ با مردم قم بیدارگر است:

یک نفر به رهبرمان می گوید: «از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن» و امام خامنه ای می گوید: کار از اشاره گذشته است! دل انسان خیلی می گیرد! یعنی ما نه اهل شهادت هستیم، نه اهل پیشی گرفتن در عمل به اراده و منویات رهبری، نه اهل عمل به اشاره و به اماره ایشان، و حتی نه اهل عمل به امر ایشان! ما با خودمان چه می کنیم؟! «أبکی لظلمة قبری! ابکی لضیق لحدی، أبکی لسؤال نکیر و منکر».

۳. یک امر رهبری برای کسانی که در سطح «ممتثلین لأوامره» و در هوای رجعت اند

امام خامنه ای در سخنان حرم رضوی در نوروز ۹۳: «نمی گوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض می کنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاوم‌سازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر می گذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همه مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است».

در این سخن، هم امر هست، هم اماره و اشاره و هم اراده و البته ظرفیت برای تمرین «والسابقین الی ارادته» هم فراهم است. ما مرد کدام مرتبه ایم؟ امر یا اماره و اشاره یا ارده یا مسابقه در عمل به اراده؟ روشن است که نویسنده بسیار گزاف گفته است اگر حتی خود را کاملاً اهل عمل به امر نائب امام زمان بداند؛ اما در این کشور آسمانی، همواره کسانی بوده اند که اشک شوق ولیّ فقیه را در آورده اند و حتی رشک آنها بوده اند.

------------------------------------------------------
1. دلائل‏النبوة، ج ‏۵، ص ۶۳. نقل سبل الهدى، ج ۱۰، ص ۴۱۷: «رسول الله (ص) یوم الفتح، أمّن النّاس إلا أربعة نفر منهم عبد الله بن أبی سرح، فاختبأ عند عثمان بن عفّان، فلما دعا رسول الله صلّى الله علیه و سلم النّاس إلى البیعة جاء به عثمان فقال: یا رسول الله، بایع عبد الله، فرفع رسول الله صلّى الله علیه و سلم رأسه، فنظر إلیه ثلاثا کلّ ذلک یأبى، فبایعه بعد ثلاث ثم أقبل على أصحابه فقال: أما منکم رجل رشید یقوم إلى هذا الخبیث؟ إنّی کففت یدی عن بیعته لتقتله، قالوا: ما درینا یا رسول الله ما فی نفسک، هلّا أومأت بعینیک؟».
آب! بسوزد دلت
خاک! شود خاک عزا بر سرت
باد! پریشان شوی
چشم! الهی که بباری فقط
پیش نگاه شما ،  مادر خورشید سوخت . . .
سلام...
همین قصد شما هم معرفی کتابه .....
ممنون از معرفی کتاب تون....

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۰۸ خادم اهل بیت (ع) ارادتمند رزمنده ها
بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم

  

لطفا برای شرکت در ختم قرآن کریم هدیه به چهارده معصوم (ع) و هدیه کردن ثواب آن به روح  

شهدا و شهید علی خلیلی ، ان شاء الله در بخش نظرات آخرین پست وبلاگ چفیه اعلام آمادگی

کنید تا ان شاء الله شماره جز یا اجزا به شما اعلام شود.

 

التماس دعا

سلام
عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و آرزوی بهترین ها برای شما همسنگر عزیز مجازی در سال جدید...
لحظه های عمرتان سرشار از عطر وجود حضرت فاطمه و ایام به کام...
سلام
عالی بود
ممنون ...
غیرت معشوق، غیر را برنمی‌تابد. باید از هر چه غیر اوست دست شست

و.....
سلام....
سیاه پوش تر شدیم...

http://zareh.blog.ir/post/380
 سلام
هم طرح جالبیه (که هر روز بروز میشه) هم مطالب عالی‌ست.
خدا خیرتون بده
یازهرا
۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۲۴ مدیون زهرا سلام الله علیها

کتاب زیبایی انتخاب کردید...

لحظه هاتون زهرایی

تشریف بیاورید

سلام...
 شهادت حضرت فاطمه (س)دخت نبی بر شما و تمام شیعیان تسلیت باد.

با سربازان وطنم بروزم
خدایا
ما شیعیان که ...
ولی محبین اهل بیت(ع) که هستیم
فقط بخاطر اهل بیت (ع) ...
سلام بزرگوار

دعوتید به "هشت سال به این سالها"

http://mkeivan.blog.ir/1393/01/08/%D8%B5%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84
سلام
حتما یه سر بزنید
http://www.asremrooz.ir/vdccmiqp.2bqp08laa2.html
۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۷ فانوس جزیره ...
سلام علیکم
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند :
همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.
ایام تسلیت باد .. التماس دعا
عاقبتتون بخیر  
به قول شهید مطهری:
اسلام با کارهای خوب ساده اداره نمی شود.
پاسخ:
متوجه منظورتون نشدم!!!
سلام دوست عزیز. ایام فاطمیه رو بهتون تسلیت میگم. سایت زیبایی دارید خواشحال میشم اگه دوست داشته باشد باهم تبادل لینک کنیم؟ یاعلی

زهرا دلش از یاس بود

دانه های اشکش از الماس بود

سلام

ایام و تسلیت عرض میکنم

سلام
شما هم وب پر محتوایی دارید
با افتخار لینک شدید
باز هم به ما سر بزنید
یا علی

یارب


تو غرق نگرانی 

ومن غرق خواب ...

و مادر در مدینه غرق غربت است ...

۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۴۵ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

مادرانه منو هر لحظه دعا میکنی 

مادرانه داری دردامو دوا می کنی 

مادرانه گره کورمو وا می کنی

کودکانه به تو محتاجم و دستای تو 



 التماس دعا

۱۳ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۵۱ مدیون زهرا سلام الله علیها
گفته بود:

«انا مدینه العلم، و علیٌّ بابها»

نشنیدم بگوید:

«و فاطمةُ شهیدةُ هذا الباب»

سلام
با مطلب"قرآن در خطبه حضرت زهرا(سلام الله علیها)"بروزیم
منتظر حضور و نظراتتون هستم
یا علی
۱۳ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۱۴ آلــــــو نــــــک . . .

شکر حق ما هم گرفتار غم مولا شدیم

همنشین روضه‌های مادرش زهرا شدیم

این حضور با صفا با دعوت چشمان اوست

تا به جمع فاطمیون زمانه جا شدیم

گر چه گم کردیم خود را بین بازار گناه

فاطمیه سر رسید و باز هم پیدا شدیم

قطره‌ای از جام زهرا را به لطف مهدی‌اش

بر مشام جان زدیم و شهره‌ی دنیا شدیم

گر چه ما را عده‌ای مجنون زهرا خوانده‌اند

سر خوش از این افتخاریم و بدان رسوا شدیم

کاش امشب بین روضه فاطمه گوید به ما

مورد تأیید فرزندش گل طاها شدیم

شاید امشب یک دعا از جمع ما شد مستجاب

شد مدینه قسمت و آنجا همه شیدا شدیم


ایام تسلیت باد .


التماس دعا


در آلونک منتظر حضور گرمتان هستیم . . . 

۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۰۹ فانوس جزیره ...
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند :
بهترین چیز براى حفظ شخصیت زن آن است که مردى را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.
بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۵۴، ح ۴۸٫

سلام علیکم
ایام شهادت حضرتش تسلیت باد ..
آه مادرم ...
التماس دعا 
بیانی دلنشین از آیت الله مجتهدی تهرانی:
اگر صد میلیون دلار الآن به من می دادند؛ که نماز مغرب و عشاء را امشب نخوان، می گویم نه!
تمام تهران را اگر اسکناس دلار نو کنند، به من بدهند، حاضر نیستم نمازم را نخوانم.
شما هم همین طور هستید؟
این روحیه را در خودتان تلقین کنید.

یک کسی آمد پیش رسول خدا گفت من می ترسم منافق باشم. نا امید بود از خدا.
حضرت فرمود: تنها باشی نماز می خوانی؟
گفت: بله.
حضرت فرمود: تو منافق نیستی.
منافق آن است که در انظار مردم نماز می‌خواند ولی اگر تنها باشد نماز نمی خواند. تو منافق نیستی.

ما نوعا تنها باشیم نماز می خوانیم.
پول هم بهمان بدهند که نماز نخوان، قبول نمی کنیم.
صد میلیون دلار هم بدهند، یک ماشین بنز هم بدهند، یک خانه در شمیران هم بدهند.
که امشب نماز نخوان، هیچکداممان قبول نمی کنیم.
پس این را بشارت دادم به شما که بدانید مؤمنید؛ با ایمانید.
حاضر نیستید، این قلم درشت پول را بگیرید ولی نماز نخوانید.
پاسخ:
خدا رحمتشون کنه إن شاء الله
مستفیض شدیم...
بیانی دلنشین از آیت الله مجتهدی تهرانی:
اگر صد میلیون دلار الآن به من می دادند؛ که نماز مغرب و عشاء را امشب نخوان، می گویم نه!
تمام تهران را اگر اسکناس دلار نو کنند، به من بدهند، حاضر نیستم نمازم را نخوانم.
شما هم همین طور هستید؟
این روحیه را در خودتان تلقین کنید.

یک کسی آمد پیش رسول خدا گفت من می ترسم منافق باشم. نا امید بود از خدا.
حضرت فرمود: تنها باشی نماز می خوانی؟
گفت: بله.
حضرت فرمود: تو منافق نیستی.
منافق آن است که در انظار مردم نماز می‌خواند ولی اگر تنها باشد نماز نمی خواند. تو منافق نیستی.

ما نوعا تنها باشیم نماز می خوانیم.
پول هم بهمان بدهند که نماز نخوان، قبول نمی کنیم.
صد میلیون دلار هم بدهند، یک ماشین بنز هم بدهند، یک خانه در شمیران هم بدهند.
که امشب نماز نخوان، هیچکداممان قبول نمی کنیم.
پس این را بشارت دادم به شما که بدانید مؤمنید؛ با ایمانید.
حاضر نیستید، این قلم درشت پول را بگیرید ولی نماز نخوانید.
رسیدن به مقام «محبت» محصول سیر و سلوک و پیمودن راه در مراحل پیشین است و انسان بر اثر تمرین و فاصله گرفتن از هرگونه فریب و امر ناپایدار و دل نبستن به غیر خدا، «حبیب الله» مى‏شود.
  یکى از مبانى مهم تعلیم و تربیت در اسلام، «محبت» است. قرآن کریم که معلم و مربى اخلاق است مهم­ترین محور فضایل اخلاقى را محبت مى‏داند و امام صادق (سلام الله علیه) مى‏فرماید:
 
«خداى سبحان پیامبر خود را با محبت الهى تأدیب و تربیت کرده است.»


سلام

دعوتید به "غم غربت غریبانه ی مادر"

http://ahsanmoghadam.blog.ir/1393/01/17/%D8%BA%D9%85-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%D8%AA-%D8%BA%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1
۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۴۶ هدیه به شهیدان

 

هوالبصیر

سلام دوست گرامی.

قرار است هر هفته مهمان یک شهید باشیم

 شما به این مهمانی دعوتید...

شهیدان این هفته: شهید ابراهیم هادی، و شهید دانایی فر

منتظر حضورتان

 

سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/node/43202
ما را از بروزرسانی خود آگاه
و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">