سداد

أَعِینونی بِورعٍ و اجتهاد و عِفَّة و سداد

سداد

أَعِینونی بِورعٍ و اجتهاد و عِفَّة و سداد

نظرات حاوی پیام تبلیغی منتشر نمی شود...

سداد

دلم تنگ این بهشت شده ...

فرماندهـ منــــ

...

#کار_تشکیلاتی

حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دو دسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعه ای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالیکه این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را بخاطر آن به هم بزند.

بنده عرض کردم اتحاد ملی، خب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع می شود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی.

نگذارید شما را تکه تکه و پاره پاره کنند.

31/02/1386

" "

عشق نـوشتـــ

...

...

یکـ دوست جدید

نام کتاب: ارتش سری روشنفکران

نویسنده: پیام فضلی نژاد

ناشر: کیهان

لینک خریــد:

از اینجا بخرید...

معرفی کتاب:

فضلی نژاد در این کتاب بیشتر به روایت تاریخ اندیشه سیاسی در ایران معاصر و «نسبت علوم انسانی و مترجمان سکولار با براندازی نرم» می‌پردازد و در ضمن یک روایت تاریخی، مفاهیمی مانند «فروپاشی ایدئولوژیک» و «جاسوسی آکادمیک» را شرح می‌دهد. جدیدترین اسناد جاسوسی فیلسوفان یهودی مانند سِرآیزایا برلین، سِرهانا آرنت، سِرکارل پوپر، لشک کولاکوفسکی، هربرت مارکوزه یا متفکرانی مانند برتراند راسل، جان دیویی و ریچارد رورتی برای سرویس‌های جاسوسی غرب در این کتاب ارائه شده است. مترجمان سکولار از عزت‌الله فولادوند تا محسن ثلاثی یا ناشران وابسته مانند همایون صنعتی‌زاده و احسان یارشاطر از دیگر سوژه‌های نویسنده هستند؛ و پیوندهای این فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار با چهره‌های «روشنفکری دینی» مانند «عبدالکریم سروش» و «سیدمحمد خاتمی» و «مصطفی ملکیان» شرح داده است.

در بخشی از همچنین:

کتاب «ارتش سری روشنفکران» شامل 4 فصل با عناوین «درآمد: جاسوسان در تهران»، «فصل اول: علوم انسانی؛ الهیات جنگ نرم»، «فصل دوم: فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار»، «فصل سوم:سکولاریسم مقدس آمریکایی» و «فصل چهارم: سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری» است. پس از فصل چهارم، رساله‌ای 55 صفحه‌ای با نام «امام جنگ عقیده» چاپ شده که روایت‌گر تحلیل امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون «غرب‌شناسی»، «علم غربی»، «علوم انسانی»، «دانشگاه»، «معنای روشنفکری» و... است. کتاب «ارتش سری روشنفکران» در بخش «به روایت تصویر» شامل بیش از 100 سند، تصویر و کلیشه مطبوعاتی است و برای اولین‌بار در آن نامه‌های دست‌نویس از «احمد اشرف» (تحلیلگر CIA) خطاب به «عباس عبدی» و نامه «علیرضا نوری‌زاده» (جاسوس MI6) خطاب به «محمدعلی ابطحی» به همراه دست‌خط‌ها و اسنادی مانند مکاتبات حاج «حسین شریعتمداری» با پرفسور «حامد الگار» (استاد دانشگاه برکلی) به چاپ رسیده است. بخش «به روایت تصویر کتاب» شامل 50 صفحه است که ذیل هر عکس و سند و دست‌خط، توضیحات و شناسه‌های آن آمده و خوانند از هر عکس به صفحه مربوط به بحث در متن کتاب ارجاع می‌شود.

پربیننده ترین مطالب

۴۹ مطلب با موضوع «دین و مذهب» ثبت شده است

پ: عملکرد مسجد در تربیت

 

این روایت را احتمالاً بارها شنیده اید؛ اما فکر کنم تا به حال نه آن را تا آخر خوانده باشید و نه شنیده باشید!

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

 

"من در میان شما دو چیز گران سنگ باقی می گذارم: کتاب خدا و اهل بیتم و هرکه اهل بیت مرا دوست بدارد، حتماً قرآن را نیز دوست می دارد و هر که دوست دار قرآن باشد، مساجد را نیز دوست می دارد؛ چرا که مساجد درگاه ها و خانه های خداست. در مرتفع ساختن آن ها اذن داده شده و خدا در آنها برکت قرار داده است. اهل مسجد، مبارک و محترم و آراسته و از خطرها در امانند. آنان در نمازند و خداوند در کار رفع نیاز آن هاست. آنان در مسجدند و خدای بزرگ بر آن ها ناظر و محیط است."

(مستدرک الوسائل، ج3، ص354)

 

 عَنِ النَّبِیِّ ص:

"مِثْلَهُ وَ قَالَ مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ فَلْیُحِبَّنِی وَ مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبَّ عِتْرَتِی إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی وَ مَنْ أَحَبَّ عِتْرَتِی فَلْیُحِبَّ الْقُرْآنَ وَ مَنْ أَحَبَّ الْقُرْآنَ فَلْیُحِبَّ الْمَسَاجِدَ فَإِنَّهَا أَفْنِیَةُ اللَّهِ وَ أَبْنِیَتُهُ أَذِنَ فِی رَفْعِهَا وَ بَارَکَ فِیهَا مَیْمُونَةٌ مَیْمُونٌ أَهْلُهَا مُزَیَّنَةٌ مُزَیَّنٌ أَهْلُهَا مَحْفُوظَةٌ مَحْفُوظٌ أَهْلُهَا هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ وَ اللَّهُ فِی حَوَائِجِهِمْ هُمْ فِی مَسَاجِدِهِمْ وَ اللَّهُ مِنْ وَرَائِهِم‏."

HaFi
۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۳۹ موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۶ نظر

** عنوان فرعی: هویت زن

* به عنوان مقدمه بخوانید: به مثل صدف (1) => حجاب، رمز موفقیت

 

کمی جلوتر دو دختر جوان با وضعی خاص و لباس های آنچنانی در حرکت بودند که زن میانسال محجبه ای از مقابل به آنها رسید. و خیلی مختصر و با مهربانی و ادب، بدحجابی آنها را گوشزد کرد و آنها را دعوت به پوشش مناسب نمود و رفت.

به او چیزی نگفتند، ولی بعد از اینکه چند قدمی از او دور شدند یکی از آنها رو به دگیری کرد و گفت:

- آخه شرایط الآن با گذشته فرق کرده و روز به روز هم در حال تغییر است.

+ دیگر نمی توان در مسائل اجتماعی و فرهنگی تفاوتی میان و زن و مرد قائل شد.

- مگر ما زنان چه گناهی مرتکب شدیم که از حضور آزادانه در جامعه محروم باشیم؟

+ چرا می خواهند با حجاب، آزادی را از ما بگیرند؟

- چرا مانع پیشرفت اجتماعی ما می شوند؟

+ اصلاً اگر بی ججاب باشیم چه مشکلی پیش می آید؟

 

با خودم گفتم: شاید اگر این دو دختر جوان و امثال آنها، شخصیّیت و هویت زن را می دانستند، نگرش بهتری نسبت به حجاب می داشتند. چون موضع گیری در ارتباط با مسائل زنان، و از جمله مسئله حجاب ریشه در نوع نگرش ما به هویت زن و چگونگی تعریف آن دارد.

 

به نظر شما هویت حقیقی زن چیست؟

HaFi
۲۰ تیر ۹۳ ، ۲۲:۱۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹ نظر

** عنوان فرعی: حجاب، رمز موفقیت

این تصاویر را خوب نگاه کنید:
 
خانم بزیرگان بر اثر ضرب و شتم پلیس دچار سقط جنین می شود.خانم بزیرگان بر اثر ضرب و شتم پلیس دچار سقط جنین می شود.
    
(دستگیری خانم بزیرگان توسط پلیس که دچار سقط جنین گردید!)
     
حجاب حق ماست!
(نوشته است: حجاب حق ماست!)
  
(این تصاویر نشانگر بخشی از تلاش هایی است که در کشور های مختلف برای حذف حجاب صورت میگیرد.)
 

 
عجیب است! گروهی اصرار بر حذف و گروهی اصرار بر حفظ حجاب دارند!
این افراد که در کشور های اروپایی زندگی میکنند و انواع موقعیت ها و پوشش ها را تجربه کرده اند؛ چرا اصرار دارند که حجاب داشته باشند ؟!
به راستی حجاب مگر چیست؟
HaFi
۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۱ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹ نظر

منادی ندا داد...

طُوبَی لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی...!

"خوشا به حال آنهایی که اهل ذکر حق هستند، خوشا به حال آنهایی که اهل اطاعت از حق هستد..."

فرشته داعی بود که از جانب خدای تعالی گفت:

أنَا جَلیسُ مَن جالسَنی وَ مُطیعُ مَن اَطاعَنی وَ غافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنی

"کسی که با من بنشیند،من با او می نشینم."

- من همنشین کسی هستم که با من همنشین شود...

"من اطاعت می کنم از کسی که از من پیروی کند!"

- این ماه آن زمانی است که اگر یاد مرا در قلبت زنده کنی و از من اطاعت کنی، آن وقت هر چه بخواهی،من از تو اطاعت می کنم و هر چه بخواهی به تو می دهم!

- یعنی از دریچه ی رجبی شدن، می شود حوائجی را که خداوند حاضر و مایل است به ما بدهد...

الشّهرُ شَهری

وَالْعبدُ عبْدی

وَالرَّحمَةُ رَحْمَتی

فَمَن دَعانی فی هَذاَ الشَّهر اَجِبْتُهُ

"هر کس مرا در این ماه بخواند اجابتش می کنم و جوابش را می دهم."

وَ مَن سَأَلَنی اَعطَیتُهُ وَمَن اسْتَهْدانی هَدَیتُهُ

"ای بنده من! اگر از من چیزی بخواهی به تو می دهم؛ و اگر از من طلب هدایت و راه جویی کنی، تو را هدایت می کنم، راه و چاه را به تو نشان می دهم."

- بله! خداوند حرف یاد ما دادند که ما در این ماه از خدا بخواهیم که: خدایا ما را هدایت کن...

وَجعَلْتُ هَذَاالشَّهرَ حَبْلاً بَینی وَ بَینَ عِبادی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ.

"این ماه را چون یک ریسمان قرار دادم بین خود و بندگانم؛ کسی که به ریسمان ماه رجب چنگ بزند به من وصل می شود."

- پس ماه رجب به عنوان یک شرایط استثنایی است تا انسان از آن استفاده کند و بالا رود، مثل یک طناب که یک سر آن در دست خدا است و یک سر آن را رها کرده تا ما بگیریم و بالا رویم، با اعمال و آداب مخصوص این ماه می توان سرِ طناب را برای بالا رفتن گرفت.

..............

پ.ن 1: برای عملیاتی کردن أعمال این ماه مبارک، برنامه زیر را برای استفاده ی دوستان قرار دادم.(دانلود کنید و استفاده کنید!) إن شاء الله که مفید حال واقع شود...

رجب1              رجب2

پ. ن 2: لینک دانلود کتاب "ماه رجب؛ ماه یگانه شدن با خدا" اثر استاد اصغر طاهر زاده...(این هم برای استفاده دوستان که إن شاء الله دعا کنن ما را هم...!)

برای دانلود کتاب روی عکس کلیک کنید...

HaFi
۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۶ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۴ نظر

بررسی جایگاه زن در اندیشه امام علیعلیه السلام و آنچه در نهج البلاغه و سایر متون تاریخی و حدیثی دیگر آمده، آهنگی ملامتگر و تنقیص کننده دارد. که این امر زمینه های گفتگو های فراوان و داوری های متناقض را پیش آورده است.

مثلا در خطبه 80 نهج البلاغه آمده که حضرت چنین خطابه خواندند:

"ای مردم! ایمان زنان ناتمام است، خرد ایشان ناتمام است...."

حال در این باره توجیه ها و سخنان متفاوتی از عالمان و متفکران عرضه شده است.

HaFi
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ نظر

ایام شهادت أم الشهداء، صدیقه کبری، فاطمه زهراء سلام الله علیها تسلیت...

++ 1: در این پُست قرار است گوشه هایی از زندگانی حضرت زهراء سلام الله علیها، از تولد تا شهادت را بیان گردد؛ و سعی بر این است که این مطلب در هر دو روز یکبـار، به روز گردد. (حال اگر مشکلی پیش اومد و این به روز رسانی به تأخیر افتاد حلال بفرمایید!)

++ 2: جدیدترین مطلب را در صفحه نخست، و مطالب پیشینش را در ادامه ی مطلب مطالعه فرمایید.

(مطالب برگرفته از مجموعه کتاب های چهارده خورشید و یک آفتاب می باشد.)

. . . . . . . . .

ــهفدهــ:
فاطمه نشسته بود بالای سر پدرش. لحظه های آخر عمر رسول خدا بود.
حرف هایی بین پدر و دختر رد و بدل شد. فاطمه گریه کرد، بعد خندید.
پرسیدند: "چه شد؟"
گفت: "پدرم به من خبر داد، جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من نازل می کرد امسال اما دو بار. مرگ من نزدیک است. دخترم با تقوا باش و صبر کن. من با شنیدن این حرف گریه کردم. بعد گفت: فاطمه جان! هیچ زنی در مقام و منزلت مثل تو نیست، پس صبر کن و بدان تو اولین کس از خاندانم هستی که به من ملحق می شود. با شنیدن این حرف خندیدم."

. . . . . . . . .

ــهجدهــ:

بدون جنگ زمین فدک رسید به مسلمان ها، آیه آمذ:

"از آنچه خدا به تو بخشیده؛ حق خویشانت را بده."

پیامبر زمین را بخشید به دخترش.

ابوبکر را که خلیفه کردند، فدک را گرفت.

فاطمه رفت پیش او. گفت: "چرا چیزی را که پدرم به من بخشیده از من گرفتید!؟"

ابوبکر جواب داد: "اگر مالکی شاهد بیاور."

علی و ام ایمن شهادت دادند.

خلیفه نامه نوشت: "فدک مال فاطمه است"

عمر آمد، نامه را که دید، داد زد: "این زمین غنیمت مسلمان هاست، در ثانی علی از این ماجرا سود می برد، شهادتش قبول نیست، ام ایمن هم زن است، شهادت یک زن کافی نیست."

عمر نامه را به زور گرفت، پاره کرد

بعد هم کاری کرد که فاطمه تا آخر عمر حاضر نشد حتی نگاهش کند...

. . . . . . . . .

 

HaFi
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۶ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۵۳ نظر

دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر را می دهند. اما دو تکه سنگ هیچ گاه با هم یکی نمی شوند!

 

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم فهم دیگران برایمان مشکلتر و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد.

 

آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ به مراتب سرسخت تر و در رسیدن به هدف خود، لجوج تر و مصمم تر است.

سنگ پشت اولین مانع جدی می ایستد؛ اما آب راه خود را به سمت دریا می یابد.

 

در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جست و جو کرد...

 

گاهی لازم است کوتاه بیایی...

گاهی نمی توان بخشید و گذشت اما می شود چشم را بست و عبور کرد. گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی...

 

ولی با آگاهی و شناخت!

و آنگاه خدا را خواهی شناخت.

 

پ.ن: مثل المؤمن الخالص کمثل الماء...

HaFi
۰۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۷ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۳۲ نظر

أمّا الأول: انقلاب قریب الوقوع

سال 1356، یکی از سخت ترین دوران های لبنان، رفت مکه؛ لبنان باز در آستانه ی یک جنگ داخلی دیگر بود. ولی می خواست بعضی از مشکلات شیعیان عربستان سعودی را از طریق "امیر عبدالله" ولیعهد آن کشور حل کند.

بعدها داستان آن جلسه را یکی از دوستان کلمه به کلمه تعریف کرد:

امام موسی[صدر] حدود 10 تا 15 دقیقه در مورد وضعیت لبنان صحبت کرد. بعد 45 دقیقه در باره ی انقلاب اسلامی ایران حرف زد!

به امیر عبدالله گفت:

«که این انقلاب را مرجعی رهبری می کند که نامش آیت الله خمینی است! این انقلاب، اسلامی است! نه طایفه ای است و نه قومی! نه شیعی است و نه ایرانی! انقلابی است اسلامی، که برای مسلمین جهان خیر و برکت به همراه دارد! پیروزی این انقلاب قریب الوقوع است و زمان زیادی نخواهد برد! از هم اکنون به شما سفارش می کنم؛ با آن رابطه ای سازنده و حسنه داشته باشید؛ فریب دسیسه های آمریکا را نخورید و در دام اختلافات نیافتید!»

و أمّا الثانی: الإمام الأکبر

متأسفانه در آن زمان روحانیت لبنان با روحانیت مبارز ایران تفاوت داشت. سید موسی[صدر] تنها کسی بود که تأکید می کرد روحانیون ایران افرادی روشن، انقلابی و مبارز هستند. با حرف هایش تصویری زیبا از علما و روحانیت ایران در ذهن مردم لبنان ایجاد کرده بود. و درباره ی امام خمینی می گفت: «او امام الاکبر است! انقلابی را رهبری می کند که چهره ی منطقه را دگرگون خواهد کرد!»

 

پ.ن 1: این دو روایت نتایجی رو هم الزاما داشت؛ ولی باشه به عهده خود دوستان...

پ.ن 2: این روایت ها را می نویسم که یادمان نرود امام موسی صدر؛ همان بزرگی که جرج جرداق درباره اش چنین می گوید: «اگر روحانیون مسلمان، اسلام را همانند امام صدر عرضه می کردند، اثری از مسیحیت و سایر ادیان باقی نمی ماند.»؛ از شنبه 11 شهریور 1357 چشمانی؛ همچنان چشم انتظار دیدار دوباره اش هستند...

شاید قرار شده با مولایمان حضرت حج عج بیایی!

اللهم عجل لولیک الفرج

++ از امام موسی صدر بخوانید:

سید المغیب

متولیان فرهنگی بخوانند...! (2)

HaFi
۰۵ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۰۰ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۴۰ نظر

چگونه امام زمان خود را یاری کنیم؟

مگر امام هم کمک نیاز دارد؟ اصلا مگر امام هم کاری دارد!؟

دیده اید که!؟ غالبا رسم بر این است که مثلا گفته شود: یا علی مدد!

یعنی یا علی مدد بده! او به ما مدد دهد نه ما به او.

حال سوال این است: مگر ما هم می توانیم مدد بدهیم؟ آن هم به امام!

متحیر می مانیم...!

HaFi
۲۰ دی ۹۲ ، ۱۶:۰۳ موافقین ۹ مخالفین ۰ ۴۶ نظر

جوانی نزد شیخی آمد و گفت :

 

سـه قفل در زندگی ام وجود دارد که برای هر کدام کلیدی از شما میخواهم!

 

قفل اول اینکه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.

قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.

قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.

 

شیخ گفت:

 

برای قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.

برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.

برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.

 

جوان در حالیکه متعجب شده بود، عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!

 

شیخ گفت: نماز اول وقت "شاه کلیداست! 1



پ.ن 1: نماز ها باید اول وقت و با حضور قلب خوانده شود که معراج مؤمن است و اصل طریقت حقیر، همین نماز است که فرمودند: "الصلوة عمود الدین، إن قبلت قبل ما سواها، و إن ردّت، ردّ ما سواها". نماز به منزله ی ستون دین است. اگر نماز مورد قبول پروردگار افتد، اعمال دیگر آدمی نیز مقبول احدیت خواهد شد و اگر نماز مردود گردد، سایر اعمال و عبادات را قرب و ارزشی نخواهد ماند.2


پ.ن 2: دریغ است که آدمی عمری را در جوار بهشت مصفای بگذراند و سری بدان نکشد و عزیزان خود را بدان سوق ندهد. وحی الهی به پیامبر عظیم الشأن (ص) چنین فرمان داد: "و أمر اهلک بالصلوة و اصطبر علیها" (طه 132)امروز همه شما خود را طرف این خطاب بشمرید و نما را، این حقیقت مقدس و گوهر درخشان را که عطیه ی الهی به امت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) است، قدر بشناسید.3



1 و 2. برگرفته از کلمات مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی رحمت الله علیه معروف به نخودکی.
شیخ حسنعلی نخودکی که بود؟
آیت الله مرعشی نجفی چنین می گویند: او در بین مردم به مستجاب الدعوه بودن شناخته شده بود و بسیاری از حاجت مندان به او پناه می بردند، با این وجود در کمال تواضع و فروتنی بود و هیچ ادعایی نداشت... .
3. حضرت آقا؛ در پیام به سومین سمینار نماز 16/6/1372
HaFi
۱۶ دی ۹۲ ، ۱۵:۴۰ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۴ نظر


نفهمی که شاخ و دم ندارد!


خود کارش را از جیبش در آورده بود و انداخته بود روی خاک بقیع...

به استهزاء گفته بود: شما که می گوئید از این ها کاری بر می آید و زنده اند...

خب! یا الله بگید این خودکار را به من بدهند!

یک محب زیرک اهل بیت از وسط جمعیت درآمد و بلافاصله خودکاری از جیبش درآورده بود و انداخته بود روی زمین و گفته بود:

خب شما که می گوئید توسل شرک است و فقط خدا، خب یا الله پس به خدا بگو:


اون خودکار را به ما پس بدهد!


"فبُهِتَ الذی کَفَر" (258/ بقره)

این منطق سست وهابیت و فهم ناقص از شفاعت و توسل و زیارت است...

 

 .............


بعضی ها واقعا مرض دارند!


ایراد گرفته بود که چرا بر روی خاک سجده می کنید؟


او هم کم نیاورده بود؛ سوال کرده بود:

علی ما یصح السجود؟ (سجده بر چه چیز درست است؟)

جواب داد: علی کل شیء (بر همه چیز)

شیعه: حتی النجاسه؟

وهابی: نعم! حتی النجاسه!

شیعه: حتی التراب؟! (حتی خاک؟)

وهابی: حتی تراب!

شیعه: هذا تراب! (خب این هم خاک است!)



پ.ن 1همیشه در روضه ها و سخنرانی ها شنیده ایم که وقتی می خواهند غربت امام حسن علیه السلام را برایمان بگویند، از نداشتن گنبد و بارگاه مصیبت می خوانند، در حالی که یکی از مهم ترین دلایل غربت امام حسن علیه السلام، غربت سیاسی ایشان است، نمی دانم چه شده که از غربت سیاسی ایشان کمتر سخن می گویند و می گوییم و بیشتر به غربت معماری ایشان می پردازیم.


پ.ن 2: حدیثی نوش جان کنید:

عن ابی الحسن عن بن الحسن عن ابی احسن عن الحسن علیه السلام:


"إنَّ أحسن الحُسنِ الخلق الحسن"


به درستی که بهترین زیبایی ها، اخلاق زیباست!


HaFi
۰۴ دی ۹۲ ، ۱۷:۱۵ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۵۰ نظر

این روزها پاها آماده می‌شوند تاول بزنند!

چشم‌ها مهیا می‌شوند بارانی شوند!

سینه‌ها به شور می‌آیند تا بی‌تاب شوند!

...........


ضریح را نبوس!



ضریح را بنوش! بگذار گوشت و پوست و خونت از حسین بروید

هم چنان که خود حسین هم از انگشتان پیامبر می نوشید و ارتزاق میکرد

و بنابر نقل روایت، گوشت و پوست و خونش را از پیامبر ص

وام گرفت و شد «حسین منی و انا من حسینی»

تو هم می خواهی از حسین باشی...؟


 

 ...........


یک ورق آهن، حالا تو بگو نقره یا طلا یا اصلا هر چیز قیمتی...

آن قدر نمی ارزید که همه عالم آن را این طور ببوسند!

چه آبرویی می دهد معیت با امام

«اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین»

...........


پ.ن 1: فکر میکنم پنج سالی میشه که دوست دارم جزء زائران اربعین ارباب باشم؛ اما...

با این حال، شکرِ خدا می کنم؛ می گویم چه خوب است که جای کسانی نیستم که اربعین کربلا را دیده اند و امسال نمی توانند به کربلا بروند. همین!

خدا قسمت و روزیه هممون بکنه ان شاء الله.


پ.ن 2کربلا منتظر ماست بیا تا برویم.. بیا تا برویم..

HaFi
۲۵ آذر ۹۲ ، ۲۱:۱۹ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۳۰ نظر
آن مرد ایستاد!

           رو به همراهان کرد!
  
           و

چنین گفت:

"اما بعد... می بینید که کار دنیا به کجا کشیده است! جهان تغییر یافته، منکَر روی کرده است و معروف چهره پوشانده و از آن جز ته مانده ی ظرفی، خُرده ی نانی و یا چراگاهی کم مایه باقی نمانده است.
زنهار!
آیا نمی بینید حق را که بدان عمل نمی شود و باطل را که از آن نهی نمی گردد تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود؟ پس اگر چنین است، من در مرگ جز سعادت نمی بینم و در زندگی با ظالمان جز ملالت. مردم، بندگان حلقه به گوش دنیا هستند و دین جز بر زبانشان نیست؛ آن را تا آنجا پاس می دارند که معایش ایشان از قِبَلِ آن می رسد، اگرنه، چون به بلا امتحان شوند، چه کم هستند دین داران."1

آن مرد؛ حسین فرزند علی امیر مؤمنان بود.
آن همراهان نیز، اهل وی بودند.

1. موسوعة کلمات الامام الحسین ع


پ.ن 1: بسی جای تأمل دارد این جمله؛ "لِیَرغَبَ المُؤمِنُ فی لِقَاءِ رَبِّه" (تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود!). آیا به این معنی است که این روزگار بر مراد فرومایگان و ابلهان می چرخد؟

پ.ن 2: مراقب لیلة القدر های زندگی مان باشیم؛ که عمر بن سعد نیز نخست مایل نبود که امر میان او و امام حسین علیه السلام به پیکار کشد. اما چه کنیم که هر کسی را لیلة القدری است که در آن ناچار به انتخاب می باشد. و به راستی که آن انتخاب چه دشوار است.
HaFi
۱۵ آبان ۹۲ ، ۰۰:۱۷ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۲ نظر

الف: یک برنامه ریزی خود سازی:

همۀ آنهایی که فکر می‌کنند دغدغۀ  فرهنگ و کار فرهنگی دارند، ولی فرهنگ‌سازی فردی خود را از یاد برده‌اند و همه ی ما؛ همۀ جوانان؛ مخصوصا امثال خودمان که فکر می‌کنیم از دماغ فیل افتاده‌ایم...

حال ما برای شروع این فرهنگ‌سازی به فهرستی نیاز داریم که بعضی از نمونه‌های این فهرست را به‌صورت هفتگی، ماهانه یا دست‌کم سه ماه یکبار برای خود مرور کنیم و وضعیت کلی خود را بسنجیم. یکی از آسیب‌های ما این است که بسیاری از امور را می‌پذیریم و به راحتی از کنار آن می‌گذریم، مانند خداوند؛ زیرا اولین کم لطفی را در حق خداوند انجام می‌دهیم؛ یعنی ازآنجاکه خداوند را قبول داریم، او را توجیهی برای انجام هر کاری قرار می‌دهیم و دیگر اینکه ما از خود هیچ‌گاه نمی‌پرسیم: آیا در درون خودمان به خداوند و شناخت او وظیفه‌ای داریم یا نه؟

..........

در یک کلام هر کس برای خودش باید  فهرستی داشته باشد و باید در این فهرست هم بدیهی‌ترین امور اعتقادی افراد موجود باشد و هم اموری که فکر می‌کنند برایشان مهم است، اگر  هر از چند گاهی به آن مراجعه کنند، خواهند دید که راجع به  شناخت بسیاری از مسائل مهم و بدیهی در زندگی هیچ وقتی اختصاص نمی‌دهند.

با این فهرست به صورت کاربردی ما می‌توانیم شبانه روز را تنظیم کنیم، با اموری که ثمره آن آینده زندگی ما را بسیار روشن و بی نظیر خواهد کرد.

HaFi
۰۹ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۰ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۸ نظر

پسرک گفت: حاج آقا! من دیگه نه نماز می خونم و نه روزه می گیریم و نه خدا را عبادت می کنم!

حاج آقا پرسید: چرا؟

گفت: مگه خود خدا نگفته ادعونی استجب لکم؟

حاج آقا گفت: چرا عزیزم خدا گفته!

گفت: مگه خدا نگفته از تو حرکت...؟

حاج آقا گفت: چرا خدا این رو هم گفته!

گفت: خب منم کلی دعا خوندم، کلی در خواست کردم، کلی نذر و نیاز کردم، کلی تلاش کردم و به این در و اون در زدم، ولی جوابی نداد خدا.

حاج آقا پرسید: واسه چی دعا کردی و جوابی نشنیدی؟ واسه چه کاری تلاش کردی؟

گفت: من یه دختری را دوست داشتم، و می خواستم که باهاش ازدواج کنم ولی هر کاری کردم نشد!

پس خدایی نیست، چون اگه بود جواب منو میداد. پس خدایی نیست که من بخوام باهاش صحبت کنم و نماز بخونم یا روزه بگیرم و یا به امید او تلاش کنم

HaFi
۲۰ مهر ۹۲ ، ۲۲:۳۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۴۸ نظر