در خَم و چمِ غدیرِ خُم
واقع آن است که از منظرِ پژوهشهای تاریخی، تا آنجا که دست من رسیده است، خیلی سخت بتوان مدعای شیعه را در خصوص واقعه غدیر خم پذیرفت. تاکید کنم که مقصود آن روایت مشهور است که پیامبر اسلام، در سال دهم هجری، در راه بازگشت از سفرِ حجّی که بعدها به حجة الوداع مشهور شد، در غدیر خم، در میان اجتماع عظیمی از مردم، علی بن ابیطالب را جانشین و خلیفه مسلمین پس از خویش خواند. پیشتر بیاورم که مقصود من در اینجا نه بحثی دینی و مذهبی، که بیان حاصل جمع جستجویی تاریخیست. اما چرا...
نمیتوان پذیرفت که پیامبر اسلام، با آن نفوذ و قبول فوقالعاده، که هر سخن او حدیث و هر حکم او قانون و هر فعل او سنت شد، در بین جمعیتی که تعداد آنها را صد هزار نفر و حتی بیشتر آوردهاند، امام را جانشین خود بخواند، همه بشنوند، همه مسلمانان حاضر در غدیر با وی بیعت کنند، کوچک و بزرگ به او تبریک بگویند، هر یک به شهر خود بروند اما بعد از آن واقعه آب از آب تکان نخورد و گویی هرگز چنین چیزی رخ نداده است.
فاصله حجة الوداع تا وفات پیامبر تنها دو ماه و چند روز است (18 ذی الحجه تا 12 ربیع الاول و یا به قول شیعه 28 صفر که حتی دو هفته کمتر است). ناباورانه مینماید که حکم و نفوذ کلام پیامبر به سه ماه هم حتی نرسیده باشد (جز حلقه کوچکی از بنیهاشم که جانشینی را شایسته علی بن ابیطالب میدانستند).
براستی باور کردنی نیست که انصار به این سادگی حکم پیامبر را زیرپا بگذارند، آنهم در جایی که بین خود اینهمه اختلاف داشتند.
در پاسخ به هر سوال یا شبهه ای می توان به دو نحو پاسخ گفت: جواب نقضی و جواب حلی (إرجع إلی الکتب المنطقی!)
در اینجا نیز به صورت نقضی و موردی و البته بسیار خلاصه جواب داده می شود:
1. در قضیه و داستان حضرت یوسف علیه السلام؛ برادرهای یوسف گفتند یوسف را حذف کنید! مگر میشه برادر، برادر را حذف کند!
پس اگر برادر، برادر را حذف کند، کسی که برادر نباشد را، راحت تر می توان حذف کرد! و غدیر خم اینان برادر علی نبودند.
2. برادر های یوسف، پیامبر زاده بودند! پس اگر پسران پیامبر خلاف کردند، در غدیر خم مردم پیامبر زاده نبودند!
پیغمبر زاده که تصمیم به حذف گرفت، غیرش هم میتواند بگیرد!
3. برادران یوسف به یعقوب قول دادند که یوسف را می بریم و سالم باز می گردانیم: "إنّا له لحافظون" "إنّا له لناصحون"! آنها قول دادند و یوسف را حذف کردند! در غدیر که قولی به پیامبر داده نشد!
(و این اشکال به متن شبهه نیز وارد است؛ زیرا همه ی مردم حاضر در غدیر، بیعت نکردند؛ بلکه فقط بزرگان بودند نه چندین هزار نفر!)
4. حضرت یعقوب نبی زنده بود و برادران، پا روی قولشان گذاشتند! در قضیه ی غدیر که پیامبر از دنیا رفته بودند...!
5. برادران یوسف 10 ساعت گذشت، پا روی حرفشان گذاشتن! پس بعد از 2 ماه هم به راحتی میشه پا روی حرف گذاشت!
6. حضرت یوسف را که حتی یک تلنگر یا سیلی به کسی نزده بود را گفتند حذف کنید! حضرت علی که در جبهه های جنگ پدرهای آنها را کشته بود! پس...
7. آنجا به بچه ی 13 ساله رحم نکردند؛ می خواهید به آدم 35 ساله رحم کنند...!
(پس به راحتی میتوان علی علیه السلام را حذف کرد! همانطور که یوسف علیه السلام را حذف کردند!)
8. در قضیه ی حضرت موسی علیه السلام؛ سامری یک نفر بود و توانست مسیر فکر مردم را عوض کند! در سقیفه که چندین نفر بودند! پس اگر یک نفر توانست؛ چند نفر هم می توانند...
9. مردم در زمان حضرت موسی از خدا برگشتند و مشرک شدند(گوساله پرست شدند!)؛ پس اگر کسی از خدا برگشت از علی هم می شود برگشت!
10. در آنجا مردم گوش حرف به هارون که هم پیامبر بود و هم خلیفه، ندادند! هارون را با دو عنوان کنار گذاشتند، ولی در غدیر حضرت علی فقط خلیفه بود!
**** خدا به حضرت موسی می فرماید: "إنّا قد فتنا قومک من بعدک..." (ای موسی! من قومت را امتحان کردم.) خداوند ضمانت نداده که دیگر قومی را بعد از پیامبرش امتحان نمی کنم!
حال مسلمانان بعد از پیامبر به چه چیز امتحان شدند!؟
می گویند: آخه زمانی نگذشته بود!؟
اتفاقا درد ما هم همینه و گلایه ی حضرت موسی نیز همین بود! "فرجع موسی إلی قومه غضبان أسفا ... أفطال علیکم العهد"
چیزی نگذشت 700 هزار نفر 40 روزه برگشتند! حالا 100 هزار نفر (به گفته ی شما!) در 70 روز بعید است ؟!
پ.ن: دوستان عذر خواهی میکنم اگر این روزها سری نمی زنم بهشون و یا اگه سر میزنم بدون نظر و کامنت رد میشم!
حالمان بسی نامساعد است و محتاج دعای دوستان! مخصوصاً دوستانی که توفیق پیدا کردند و عرفه را در کنار آقامون امام رضا علیه السلام زمزمه می کنند...
شروع قشنگ بود
احسنت
خوشم اومد
بروزیم با وسعت انتظارات