عهد ببندیم
عباس ع پیش آمد و عرض کرد:
برادر جان لشگر دشمن به سوی شما می آیند!
امام ع از جای خود برخواست و فرمود: برادر، جانم به فدایت، سوار شو از ایشان بپرس چه پیش آمده و چه می خواهند؟
عباس ع با بیست سوار به سوی لشگر ابن سعد آمد و گفت:
چه پیش آمده؟ چه می خواهید؟
گفتند: از امیر دستور آمده که به شما پیشنهاد کنیم به حکم او تن دهید، و الّا با شما جنگ کنیم.
عباس ع فرمود: شتاب مکنید تا نزد اباعبدالله روم و سخن شما ره به ایشان عرضه بدارم...
عباس ع نزد امام حسین ع آمد و سخن لشگریان را به عرض حضرت رساند.
امام فرمود: پیش آنان برگرد، و اگر بتوانی تا فردا از ایشان مهلت بگیر و آنان را از ما بازگردان، تا اینکه امشب برای پروردگار خود نماز گزاریم و قرآن تلاوت کنیم؛ که خدا می داند که من نماز و تلاوت کتابش را دوست دارم.
-خلاصه ای از بخشی از اتفاقات روز تاسوعا-
چند سوال:
چه مقدار به نماز اول وقت و تلاوت روزانه ی قرآن، مقیدیم!؟
اصلا مهم هست برایمان!؟
وقتی توی خیابان مشغول خرید، یا با دوستان مشغول گپ و گفت، یا توی ماشین، یا توی مسافرت و بین راه، یا توی منزل مشغول مطالعه، یا توی مهمانی و هنگام بگو و بخند با فامیل، یا پای لپ تاپ و پی سی توی نت و دنیای مجازی، یا دراز کشیده گوشه ی اتاق و گوشی در دست و مشغول چک کردن پیام های گروه ها و کانال هامون و چت کردن با دوستان مان هستیم؛ چقدر صدای اذان برایمان اهمیت دارد!؟
چقدر برای ندای الله اکبر ارزش قائلیم!؟
تا حال فکر کرده ایم مگر نماز مستحبی(نماز شب) چقدر اهمیت دارد که حضرت زینب س در شام عاشورا با آن همه مصیبت وارده، ترکش نمی کنند!؟ و ما به کوچک ترین بهانه های واهی...
پ.ن 1: نماز را خوب خواندن، با توجه خواندن، خود در حد نصاب است برای انسان سازی؛ همین نماز و تلاوت قرآن و انس با قرآن.(87/02/11)