سداد

أَعِینونی بِورعٍ و اجتهاد و عِفَّة و سداد

سداد

أَعِینونی بِورعٍ و اجتهاد و عِفَّة و سداد

نظرات حاوی پیام تبلیغی منتشر نمی شود...

سداد

دلم تنگ این بهشت شده ...

فرماندهـ منــــ

...

#کار_تشکیلاتی

حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دو دسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعه ای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالیکه این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را بخاطر آن به هم بزند.

بنده عرض کردم اتحاد ملی، خب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع می شود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی.

نگذارید شما را تکه تکه و پاره پاره کنند.

31/02/1386

" "

عشق نـوشتـــ

...

...

یکـ دوست جدید

نام کتاب: ارتش سری روشنفکران

نویسنده: پیام فضلی نژاد

ناشر: کیهان

لینک خریــد:

از اینجا بخرید...

معرفی کتاب:

فضلی نژاد در این کتاب بیشتر به روایت تاریخ اندیشه سیاسی در ایران معاصر و «نسبت علوم انسانی و مترجمان سکولار با براندازی نرم» می‌پردازد و در ضمن یک روایت تاریخی، مفاهیمی مانند «فروپاشی ایدئولوژیک» و «جاسوسی آکادمیک» را شرح می‌دهد. جدیدترین اسناد جاسوسی فیلسوفان یهودی مانند سِرآیزایا برلین، سِرهانا آرنت، سِرکارل پوپر، لشک کولاکوفسکی، هربرت مارکوزه یا متفکرانی مانند برتراند راسل، جان دیویی و ریچارد رورتی برای سرویس‌های جاسوسی غرب در این کتاب ارائه شده است. مترجمان سکولار از عزت‌الله فولادوند تا محسن ثلاثی یا ناشران وابسته مانند همایون صنعتی‌زاده و احسان یارشاطر از دیگر سوژه‌های نویسنده هستند؛ و پیوندهای این فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار با چهره‌های «روشنفکری دینی» مانند «عبدالکریم سروش» و «سیدمحمد خاتمی» و «مصطفی ملکیان» شرح داده است.

در بخشی از همچنین:

کتاب «ارتش سری روشنفکران» شامل 4 فصل با عناوین «درآمد: جاسوسان در تهران»، «فصل اول: علوم انسانی؛ الهیات جنگ نرم»، «فصل دوم: فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار»، «فصل سوم:سکولاریسم مقدس آمریکایی» و «فصل چهارم: سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری» است. پس از فصل چهارم، رساله‌ای 55 صفحه‌ای با نام «امام جنگ عقیده» چاپ شده که روایت‌گر تحلیل امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون «غرب‌شناسی»، «علم غربی»، «علوم انسانی»، «دانشگاه»، «معنای روشنفکری» و... است. کتاب «ارتش سری روشنفکران» در بخش «به روایت تصویر» شامل بیش از 100 سند، تصویر و کلیشه مطبوعاتی است و برای اولین‌بار در آن نامه‌های دست‌نویس از «احمد اشرف» (تحلیلگر CIA) خطاب به «عباس عبدی» و نامه «علیرضا نوری‌زاده» (جاسوس MI6) خطاب به «محمدعلی ابطحی» به همراه دست‌خط‌ها و اسنادی مانند مکاتبات حاج «حسین شریعتمداری» با پرفسور «حامد الگار» (استاد دانشگاه برکلی) به چاپ رسیده است. بخش «به روایت تصویر کتاب» شامل 50 صفحه است که ذیل هر عکس و سند و دست‌خط، توضیحات و شناسه‌های آن آمده و خوانند از هر عکس به صفحه مربوط به بحث در متن کتاب ارجاع می‌شود.

پربیننده ترین مطالب
HaFi
۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۱۴ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۴ نظر

ت: مــرگ خامـوش

 

همگی به این مهم واقف هستیم که تا عملکرد های نظام فرهنگی کشورمان موفق نباشد، جامعه در مسیر رشد و سازندگی حرکت صحیحی نخواهد داشت! و علت این هم مشخص است حضرت آقا فرمودند: "فرهنگ، هواست؛ اگر تمیز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثاری دیگر"!

حال؛ بخش عمده فرهنگ عبارت است از عقاید و خصوصیات یک جامعه! یعنی رفتار ها و اخلاقیات فردی و اجتماعی در برخورد با امور.

امروز، کشور ما متناسب با پیشرفت و ریشه دواندن انقلاب در عرصه های مختلف، فرهنگ ما پیشرفتی نداشته است! نه به این معنا که کاری نشده، به این معنا که خیلی کارها باید می شد، ولی نشد!

 

حال علت چیست!؟

 

علت این است که ما فرهنگ و کار فرهنگی را برای خودمان یک جهاد تعریف نکردیم.

وقتی حضرت آقا از عنوان "قرارگاه مرکزی فرهنگ" استفاده می کنند، به این معنی است که ایشان تأکید دارند که عرصه فرهنگ یک میدان و کارزار مبارزه است.

پس چرا آنطور که باید به کار و عرصه فرهنگی پرداخته می شد، نشد و عرصه فرهنگ ما دچار مرگ خاموش شده، چند دلیل دارد:

 

مرگ خاموش فرهنگ

 

اول اینکه؛ این جبهه ی فرهنگی برای خود یک نقشه راه جامع تعریف نکرده است. که طبق آن برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت مشخص باشد.

 

دوم اینکه؛ به کارهای جسته و گریخته و سطحی و زودبازده بیشتر اهمیت داده که البته کم اثر است و کم عمق.

 

سوم اینکه؛ بدنه ی جبهه ی فرهنگی ما ضعیف است و اطلاعات بالا و عمیقی ندارد؛ و معمولا تحت تأثیر جو واقع می شود و هیچ گاه توان بیان استدلال و بحث را ندارد. (دقیقا مثل بحث شیعه های تندرو یا همان فرقه شیرازی)

 

چهارم اینکه؛ کارهای فرهنگی ما در دهانه خط و حزب گیر کرده است! در حالیکه مسئله فرهنگ، مسأله سیاسی چپ و راست نیست، بلکه مسئله ارزش هاست و عناصر جبهه فرهنگی خود را مشغول دعواهای خطی و حزبی کرده اند.(البته تا وقتیکه به ارزش ها ضربه ای وارد نشود.)

 

پنجم؛ مسئله خودبینی و یا خودبرتر بینی است! که موجب انزوای بسیاری از عناصر فرهنگی شده است. که این موجب ضعف جبهه خودی مقابل جبهه دشمن می گردد.

 

ششم؛ که البته مسئله ای بس فراگیر در بین فعالان عرصه فرهنگ است، عدم خودسازی اخلاقی است. که نیروی فرهنگی و جهادگر عرصه فرهنگ، پیش از برون سازی باید درون سازی داشته باشد.

این در حالیست که برای بسیاری از بچه های فرهنگی این مفهوم غلط جا افتاده است که صرف انجام یک کار فرهنگی خودش عبادت است! در حالیکه این نیز یکی از ترفندهای شیطان است.

مثال این هم واضح است؛ که نمازها بی حس و حال شده اند! و یا سحرها -البته اگر بیدار شویم- پر از خستگی و بی حالی است و توسلات هفتگی و این جور حالات معنوی بین بچه های فرهنگی کمرنگ شده است.

و یا اینکه تصمیم گرفته می شود فلان روز هفته، مثلا زیارت آل یس و توسل به امام زمان عج برگزار شود؛ از قرار همان روز یا دوستان نیستند! و یا بعد از اتمام جلسه تشریف می آورند! و اینکه در حین برگزاری جلسه بیرون از جلسه مشغول صحبت راجع به کارهای پیش رو هستند!

 

پ.ن: دوستان هم سنگری! بیایید عزم مان را راسخ کنیم؛ راسخ تر از همیشه؛ مسجد یا کانون یا پایگاه بسیج یا مجموعه ی اینجا و آنجا هم ندارد! شروع کنیم؛ هر کاری که از دستمان بر می آید؛ به صرف گفتن و خواندن اکتفا نکنیم.

یکی از دوستان، بچه های همسایه هاشون را جمع کرده بود طبقه ی پایین منزلشون و شروع به کار کرده بود با یک میز پینگ پنگ! خیلی جالب بود واسم.

 

+ +: تمام این مطالب خطاب به خودم بود؛ کسی به خودش نگیرد! و یا اینکه احساس نکین خواستم درس اخلاق بدهم!

 

غیرت نوشت

 

غ.ن: (غیرت نوشت) 121 شهید آمدند تا بگویند امنیت امروز، مرهون خون ماست نه مذاکرات! نه به قدم زنی دو نفره در هوای دو نفره! نه سفر به فرانسه و لبخند زدن! پس لطفا بی غیرتی تان را به رخ ملت نکشیــد!

HaFi
۰۳ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۸ موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۲۷ نظر

آن روزها مادران را ننه و پدران ا آقا صدا می کردند. البته ننه ی تنها نه. در واقع مادر به اسم پسر بزرگ تر شناخته می شد. مثلاً مادر من ننه کیم بود. آن عصر، عصر ننه ها بود. بعضی هاشان صاحب علم و معرفت بودند و دارو تجویز می کردند و شفا می دادند. مثلاً بعد از هفت بچه، به بیچاره ننه ماهرخ می گفتند: "عاقر شده و دیگر دامنش سبز نمی شود" و او را به عرق سُنبل می بستند تا بتواند هشتمین فرزندش را به دنیا بیاورد ....

از هر خانه ده، دوازده بچه ی قد و نیم قد بیرون می زد. هر کس همبازی هم سن و سال خودش را پیدا می کرد. ...

همیشه یکی از همسایه ها یا زاییده بود یا شیر می داد و این موضوع باعث شده بود مادرهایی که به اندازه ی کافی شیر نداشتند یا مریض بودند، بچه ها را به خانه ی آن یکی همسایه بسپارند تا چند روزی شیر بخورند. با این حساب همیشه تعدادی خواهر و برادر رضاعی م داشتیم. مثلاً برادرم علی که به دنیا آمد مادرم مریض بود. من علی را قنداق پیچ می بردم پیش ننه مجید تا با دخترش فاطمه که هم سن او بود شیر بخورد.

اصلاً هرکه عیالوار تر بود اسم و رسم بهتر و بیشتری داشت...

 

این روایتی کوتاه بود از کتاب "من زنده هستم" از معصومه آباد؛ که وقتی می خوندم، این صفحه که تمام شد، هنوز ادامه ی کتاب مطالعه نشده!

 

بخشی از کتابخانه ی من!

 

- فکر می کنید دلیل این غلفت چیست!؟ چرا اوضاع خانه ها و جامعه مان اینطور شد!؟ و دیگر هیچ کس تمایلی به بچه دار شدن نداشته باشد و یا نهایتا به یک یا دو بچه اکتفا کنند!؟

 

در سال 92 که مقام معظم رهبری بحث سبک زندگی را مطرح کردند، یک سری از سیاسیون و رسانه ها فقط این مفهوم را تکرار کردند، ولی در عالم واقع کار خودشان را کردند و هیچ تحولی رخ نداد.

غافل از اینکه مقوله ی ازدیاد جمعیت(همان سبک زندگی) شعاری محقق نمی شود! دستوری هم نیست! یعنی مردم با دستور فرزندانشان را کم نکردند که با دستور زیاد کنند.

این سبک زندگی ماست که اقتضائش این است که مسئولیت گریز باشیم و نخواهیم زحمت تربیت چند فرزند را به عهده بگیریم. آن چیزی که باعث کاهش موالید شده، سبک زندگی ما بوده نه دستور دولت یا خواست ائمه جمعه از زوج ها برای اینکه فرزند بیاورند یا نیاورند!

در قدیم، ارزش های اجتماعی زنان، مادری بود ولی وقتی زنان ما دچار تحول ادراک هویتی شده اند و به طرب زندگی شان فکر می کنند. زنانی که برای آنها تحصیلات تکمیلی دانشگاهی، استقلال اقتصادی و اشتغال تبدیل به ارزش شده و زن بجای اینکه خودش را اول مادر بداند، اول یک کنشگر اجتماعی می داند! که این را سبک زندگی به او داده است.

 

حال چگونه باید این سبک زندگی را اصلاح کرد!؟

 

دولت آقای هاشمی چگونه موفق شد موالدی را کاهش دهد؟ از طریق دستور و بیلبورد؟ نخیــر! از طریق ارائه نگرش های غربی در آموزش و پرورش و دانشگاه ها به زنان. در دستور جلسه های دولت کارگزاران هست که، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش متولی کاهش موالیدند.

یعنی آنها بودند که باید به دختران جوان ایرانی می گفتند که شما ابتدا مادر نیستید. نروید بچه بزایید و مجبور شوید آشپزی کنید و رخت بشورید.

نگرش تغییر کرده است!

و تا نگرش اصلاح نشود، برای چه باید خانواده ها دوباره زیر بار فرزند بروند!؟

 

متاسفانه امروز فرهنگ سازی بر روی این مسئله تعطیل است!

 

خانواده ای که کم تر بچه دارد و یا ندارد، خرجش کمتر است، راحت تر سفر می رود، شب ها راحت تر می خوابد و... یعنی ازش شد عیش و طرب روزمره و سبکی بار. پول شد ارزش، که زن هم برود اشتغال داشته باشد و توی خانه نماند. زن به عنوان کنش گر اجتماعی ارزشمند است نه به عنوان مادر در خانه!

و حال...

همچنان سینمای ما، رسانه های ما، آموزش و پرورش ما و دانشگاه های ما دارند انگاره های خانواده های هسته را ترویج می کنند، خانواده های هسته ایِ کم جمعیت.

و آیا دستور العمل های دولتی ما تغییری کرده!؟ سیستم وزارت ارشاد و آموزش و پروش مان چطور!؟

و همچنان با این مقوله شعاری عمل می شود.

 

پ.ن: بنده حقیر نیز به شخصه معتقد به حضور زن در اجتماع هستم؛ و این متن اصلا در پی خانه نشین کردن زن نبود! (که این حرف در پست های قبلی همین وبلاگ به وضوح مشخص است!).

 

++ بابت راکد بودن وبلاگ در این مدت و اینکه به دوستان سر نزدم عذر خواهی می کنم! (سرم کمی شلوغ بود!)

HaFi
۱۲ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۸ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۴۶ نظر

بیراه نگفته اند: «لا تری الجاهلَ الا مُفرِطاً او مُفَرّطا؛ جاهل را نمی بینی مگر در افراط و در تفریط». چقدر فرق است میان اینکه روزی منتقد کسی باشی و بعد بخاطر چشم داشت، به او تمایل پیدا کنی!

 

شما را در راهی که در پیش گرفته اید به خدای متعال و روح بزرگ امام و خون برزمین ریخته ی شهدامان ارجاع می دهیم.

 

پ.ن: بخاطر دلایلی متن اصلی و تصاویر در ادامه ی مطلب قرار گرفت!

 

HaFi
۱۷ آذر ۹۳ ، ۱۰:۱۶ موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۴۳ نظر
HaFi
۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۳ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۰ نظر

گفتم تا بحث سر حجاب و صدا و سیماست؛ همه ی خرابی ها را هم سر صدا و سیمای محترم خالی نکنیم! چه خوبه که از دلایل دیگه ای هم که باعث شده تا همگی دست به دست هم بدهند که این بشه اوضاع شهرهای ما، هم صحبت کنیم.

 

یکی از دلایل بدپوششی بانوان جامعه را، می توان عدم تطابق تبلیغات و بازار دانست! (منظورم را با مثال شرح می دهم!)

مثلا ما چادر را به عنوان حجاب برتر معرفی می کنیم، ولی در بازار قیمت یک قواره چادر مناسب در قیاس با مانتوها و لباس هایی که وضع نامناسب و غیر عفیفانه ای دارند، فوق العاده بالاست و اصلا برابری نمی کند.

 

چادری ها رضایت خالق را بر رضایت مخلوق برگزیده اند...

 

در همین مورد، از دیگر دلایل بدپوششی، لباس های نامناسبی است که تولید کنندگان عرضه می کنند!

و در همین راستا همه ی برخوردهای ما شامل حال مصرف کننده می شود! در حالیکه، تولید کننده، وارد کننده و حتی فروشنده گان ما در عرضه ی محصولات شان آزادانه عمل می کنند.

  

مثلا گشت ارشادِ ما، با خانمی که وضع نامناسب دارد برخورد می کند ولی فروشگاهی را که همان لباس ها را عرضه می کند آزاد می گذارد.

 

(چه تصاویری که از گذاشتن شرم کردم!)

 

پس یکی از دلایل وضع نامناسب حجاب ما، نبود لباس های مناسب برای بانوان مخصوصا بانوان محجبه و یا قیمت بالا و گزاف آنهاست، که این خود خواه ناخواه باعث کمرنگ شدن سطح حجاب در جامعه خواهد شد.

 

پس لازم است علاوه بر اصلاح صدا و سیما، باید عرصه ی تولید و عرضه ی لباس نیز اصلاح شود! و لباس های مناسب، عفیفانه و در عین حال زیبا و راحت، برای بانوان بزرگسال و دختران جوان و نوجوان و حتی کودکان تولید و عرضه گردد!

 

+ و بخوانید: ی دور بزنیم برگردیم! (البته با کسب اجازه از نویسنده!)

HaFi
۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۳ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۴ نظر

لااقل شما در این بحبوحه ی بی تدبیری، با تدبیر عمل کن و سرافرازمان نما !

 

با جسارت و جرأت تمام می توان گفت، جامعه ی ما در رابطه با حجاب، با ضعف تبلیغات صحیح مواجه بوده و هست!

مثلا...

حوزه های علمیه ما پس کتاب ارزشمند شهید مطهری پیرامون "مسئله حجاب" هنوز کتابی در آن سطح و متناسب با اقتضائات امروز جامعه ی ایران، تولید نکرده است!

و یا آموزش و پرورش ما هنوز ساختار صحیحی برای انتقال مفهوم حجاب، در کتب دینی و بینش اسلامی ندارد!

و یا در قوه ی قضائیه ی ما، هنـوز، زنان متهم و مجرم را با حجاب برتر نشان می دهد!

و ...

در مهم ترین رسانه ی کشور ما یعنی صدا و سیما، به مسئله ی حجاب، همچنان نگاه ظاهر بینانه ای می شود! و خوراکی را که رسانه ی ملی ما به مخاطبانش عرضه می کند، بر اساس مبانی دقیق و درست دینی نیست! که نتیجه اش در مجموعه های تلوزیونی کاملا مشهود است.

مثلا...

در اکثر سریال ها، حجاب و پوشش زنان کاملا رعایت می شود؛ ولی

 

هیچ سراغی از حیا در آنها نیست! نه در رفتار و نه در گفتار؛ خصوصا در روابط دو جنس مخالف!

هیچ نشانه ای از ارزش های خانوادگی و اخلاق دینی نیست!

 

حجاب، با مهربانی، حسن خلق، به فکر مردم بودن، ظلم نکردن به زیر دست و و و ... نسبت مستقیم دارد؛ منتها آنچه در رسانه به تصویر کشیده می شود، هیچ نسبتی با این ارزش ها ندارد و حتی ارزش ها و گفتمان های دیگری را ترویج می کند.

 

و در ختم کلام؛ بازیگران رسانه ی ما، حجاب دارند، ولی حجابشان، خود نافی حجاب است!

 

و نیز یادتان باشد، سبک زندگی ای که رسانه ی ملی وظیفه ی معرفی آن را دارد و شما خود به آن اذعان کردید، یک مجموعه ی به هم پیوسته است. و حجاب زن مسلمان در این سبک زندگی، پرچم همه ی معارف اوست.

 

پ.ن 1: مرجع ضمیر "شما" در متن، به جناب "محمد سرافراز" رئیس جدید رسانه ی ملی، خورده است! که این حسن انتخاب را به ایشان تبریک می گوییم.

 

پ.ن 2: مطالعه ی کتاب های "حجاب بی حجاب" و "حجاب با حجاب" اثر، محمد رضا زائری را به دوستان توصیه ی اکید می کنم!

HaFi
۲۰ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۷ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۳۰ نظر

ترجمه آیه ۱۵۵ : وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

 

ترجمه آیه ۱۵۵ : وقطعاً شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، زیان مالى وجانى وکمبود محصولات، آزمایش می ‏کنیم وصابران (در این حوادث وبلاها را) بشارت بده.

  

راستی حسین(ع) جان، تو بسیار آزمایش شدی!

با ترس از هجوم دشمنان به خیمه ها و تعرض به نوادگان رسول خدا آزمایش شدی!

در میان جنگیدنت همیشه حواست متوجه خیمه ها بود که کسی به سمت آنها نرود .

اما وای از آن زمان که از اسب افتادی و ناکسان دوره ات کردند …

دیگر خیمه ها را نمی دیدی…

عجب آزمایشی شدی ( مِنَ الْخَوْفِ )

فدای لب تشنه تو و همراهان

با تشنگی هم آزمایش شدی ( وَالْجُوعِ )

اموالت را بردند؟

انگشترت را هم دادی؟

با اموالت هم آزمایش شدی ( وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ )

راستی حسین (ع) جان

جوانان بنی هاشم و فرزندانت در آغوشت جان دادند.

همه در مقابل چشمت .

حتی علی اصغر (ع).

با ثمره های زندیگیت نیز به غایت آزمایش رسیدی ( وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ )

و در همه حال خدا (جل جلاله) به تو بشارت داد … ( وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ )

 

 

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَهَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ

اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً

 

منبع: سایت امام حسین و حضرت علی اصغر علیهما السلام

HaFi
۱۱ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۳ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۳ نظر

"حسینی باشیم نه هیئتی"

  

« وَ اقرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن »

هر چه از قرآن میسر شد، بخوانید.

 

 

در زیارت نامه ی شریف امام حسین علیه السلام می خوانیم:

 

السَّلَامُ عَلَیکَ یَا شَرِیکَ القُرآن "

 

یکی از دلایلی که امام حسین (ع) از لشگریان یزیدی خواست شب عاشورا را به او مهلت دهند، تلاوت قرآن بود!

که حتی روایت شده، حضرت با تلاوت خود در آن شب، سی نفر از سپاهیان عمر سعد علیه العنه را که صوت ایشان را می شنیدند در شمار یاران شهادت جوی خود در آوردند.

 

پ.ن: امام حسین (ع) در دل شب و هنگام روز به قرآن می پرداختند، تا جایی که سر مبارک ایشان نیز روی نی سوره ی کهف را قرائت می نمود.

که این یعنی:

" سر از تن جدا می شود ولی از قرآن جدا نمی شود! "

پس یکی از لوازم حسینی بودن...

HaFi
۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۱:۵۱ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۰ نظر

* خوف:

 

بچه هیئتی! اگر تو را قبول نکنند، آن وقت چه؟ کجا می خواهی بروی؟ اصلاً کجا داری که بروی؟

اصلا اگر خواستند امتحانت بکنند چی؟ احتمال قبولی می دهی؟

یا...

«بی امتحان مرا به غلامی قبول کن

من خود قبول دارم از امتحان ردم»

 

اصلا اگر به تو گفتند راحت باش، آزادی، می توانی بروی، برو... چه ؟!

می روی؟ یا می مانی؟

 

 

* رجا:

 

هویدا در آخرین لحظه عمرش به شاه فحش داد و گفت: شاه سگ هایش را هم نجات داد اما منِ پیر را این جا گذاشت!

ولی شما که هیئتی ها و خادم هایت را رها نمی کنی، یقین دارم، حاشا به کرمت! نه فقط تا دم مرگ... که تا پل صراط.

اصلا همین که سر سفره ات راهم داده ای، همین که الان جای دیگری نیستم و با تو هستم...

سپاس!

ولی فقط به ما اجازه ی فدا شدن بده.

 

پ.ن: عاشقان، گوارای وجودتان که اذن ورود گرفتین... احلی من العسل باشد برایتان.

التماس دعا      

HaFi
۲۸ مهر ۹۳ ، ۲۲:۱۹ موافقین ۶ مخالفین ۱ ۱۶ نظر

واقع آن است که از منظرِ پژوهش‌های تاریخی، تا آنجا که دست من رسیده است، خیلی سخت بتوان مدعای شیعه را در خصوص واقعه غدیر خم پذیرفت. تاکید کنم که مقصود آن روایت مشهور است که پیامبر اسلام، در سال دهم هجری، در راه بازگشت از سفرِ حجّی که بعدها به حجة الوداع مشهور شد، در غدیر خم، در میان اجتماع عظیمی از مردم، علی بن ابیطالب را جانشین و خلیفه مسلمین پس از خویش خواند. پیشتر بیاورم که مقصود من در اینجا نه بحثی دینی و مذهبی، که بیان حاصل جمع جستجویی تاریخی‌ست. اما چرا...

 

نمی‌توان پذیرفت که پیامبر اسلام، با آن نفوذ و قبول فوق‌العاده، که هر سخن او حدیث و هر حکم او قانون و هر فعل او سنت شد، در بین جمعیتی که تعداد آنها را صد هزار نفر و حتی بیشتر آورده‌اند، امام را جانشین خود بخواند، همه بشنوند، همه مسلمانان حاضر در غدیر با وی بیعت کنند، کوچک و بزرگ به او تبریک بگویند، هر یک به شهر خود بروند اما بعد از آن واقعه آب از آب تکان نخورد و گویی هرگز چنین چیزی رخ نداده است.

فاصله حجة الوداع تا وفات پیامبر تنها دو ماه و چند روز است (18 ذی الحجه تا 12 ربیع الاول و یا به قول شیعه 28 صفر که حتی دو هفته کمتر است). ناباورانه می‌نماید که حکم و نفوذ کلام پیامبر به سه ماه هم حتی نرسیده باشد (جز حلقه کوچکی از بنی‌هاشم که جانشینی را شایسته علی بن ابیطالب می‌دانستند).

براستی باور کردنی نیست که انصار به این سادگی حکم پیامبر را زیرپا بگذارند، آنهم در جایی که بین خود اینهمه اختلاف داشتند.

 

 

HaFi
۱۰ مهر ۹۳ ، ۲۱:۲۰ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۹ نظر

حضور بدون حجاب زن غربی در اجتماع، حضوری است مردسالارانه!

 

این موضوع را رهبر عزیز انقلاب اسلامی به درستی تبیین می کنند:

 

« در فرهنگ و دنیای غربی ... زن برای اینکه شخصیت خودش را نشان بدهد، باید برای مردان چشم نواز باشد.

 

این شد شخصیت برای زن؟

 

باید حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه گیری کند تا مردها خوششان بیاید.

 

این تعظیم زن است یا تحقیر زن؟

 

یکی از نشانه های مردسالاری غربی ها همین است که زن را برای مرد می خواهند؛ بنابراین می گویند: زن آرایش کند تا مرد التذاذ ببرد. این مرد سالاری است، این آزادی زن نیست. این در حقیقت آزادی مرد است. می خواهند مرد آزاد باشد، حتی برای التذاذ بصری، برای همین، زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق می کنند. »

 

 

استفاده ی ابزاری نظام سرمایه داری غرب از زن از چند جهت قابل بررسی است: ...

 

پ.ن: این صحبت های حضرت آقا را توی این مسابقات والیبال به عینه درک کردم!

 

(و ادامه مطلب نیز ... )

HaFi
۲۴ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۵۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ نظر

مگه خدا بخیله !؟

مگه چیزی را که از خدا میخوایم، بهمون بده چیزی از خزائنش کم میشه !؟

 

خدا نه بخیله و نه چیزی از خزائنش کم میشه! که در عوض خدا:

 

هم رزاقِ و هم کریمِ و هم در عین حال حکیم!

پس فقط میگم:

«« الحمـد لله رب العـالمین »»

 

«ادامه ی مطلب هم هست !»

HaFi
۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۵۳ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ نظر

می نویسم تا یادمان نرود...

 

خوش تیپ بودی! قشنگ لباس می پوشیدی؛ عبایِ مشکیِ نازک. تابستان ها رنگ های روشن. بلوز یقه اسکی دوست داشتی. گردن ات بلند بود و بهت می آمد .ساعت می بستی و انگشتر دست می کردی.

نعلین نمی پوشیدی، فقط کفش معمولی مشکی. دشداشه نمی پوشیدی، هیچ وقت، هیچ جا.

کم غذا بودی. می گفتی: "یک چهارم همین که می خوریم، بس است". فشارت که می افتاد، شیرینی می خوردی.

بعد از ناهار کمی می خوابیدی؛ سر جمع 5 تا 10 دقیقه.

 

می نویسم تا یادمان نرود...

 

از گریه ی بچه ها بغض می کردی. با بچه ها حرف می زدی؛ اگر سر حال بودی، شوخی هم می کردی. کلا بچه ها را خیلی تحویل می گرفتی.

گاهی زیر لب شعر می خواندی. به عربی و فرانسه مسلط بودی. انگلیسی هم می دانستی. قرار گذاشته بودی بچه ها در خانه، فقط فارسی حرف بزنند؛ نه عربی، نه فرانسه.

قابل اعتماد هستی. جوان های فامیل حرف دلشان را فقط به تو می گفتند. بچه ها را این جوری تنبیه می کردی: با آنها حرف نمی زدی؛ چند ساعت یا یک روز.

هیچ وقت مستقیم توصیه نکردی؛ این کار را بکن یا آن کار را نکن! اهل پرس و جو نبودی؛ نمی پرسیدی نماز خواندی؟ نخواندی؟ کی خواندی؟

می نویسم تا یادمان نرود....

نمی گذاشتی دستت را ببوسند.

درباره آدم ها پیش داوری نمی کردی. اصل بر خوب بودن همه است، مگر خلافش ثابت شود. صدایت را بلند نمی کردی. عصبانیت یا دلخوری ات را نشان نمی دادی؛ به همه محبت می کردی.

می نویسم تا یادم نرود...

 

پ.ن: خیلی به این فکر می کنم که اگر جای ما بر عکس بود، چه اتفاقی می افتاد؟ اگر هر کدام از ما، هر کدام از دوستانِ تو یا اعضای خانواده ات به سفری رفته بودند و از آن برنگشته بودند، تو چکار میکردی؟

نمی دانم «دقیقاً» چه کار میکردی؟ چون من تو نیستم.

اما می دانم که امکان نداشت تو باشی و آن کس و کار تو 30 ســال در آن جهنمی که زندانی است، زندانی بماند...

30 سال است که تو نیستی و 30 سال است که ما فکر می کنیم روزی قرار است برگردی. اما برنگشته ای. نمی دانم چرا؟

فقط می دانم، تو اگر به جای ما بودی، نشدن یا نتوانستن در کارت نبود. تو نتوانستن بلد نبودی. تو عجیب بودی...

 

(سی و ششمین سالگرد ربوده شدن امام موسی صدر ... نمی دانم تبریک یا تسلیت یا چیز دیگر...)

 

++ متن اصلی از کتاب "امام موسی صدر" از سری کتاب های دانشجو و متن پی نوشت از کتاب "7 روایت خصوصی" انتخاب شده اند. البته با دخل و تصرف!

++ مطالب مرتبط:

- سید المغیب

- دو روایت

- ذوبو فی الخمینی

HaFi
۰۴ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۲۳ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۳۷ نظر

دختر ایرانی خوش حجاب است...

حجاب هستی بانوان ایرانی و مسلمان است و زنان مسلمان هیچگاه حجاب و عفاف خود را‌‌ رها نمی‌کنند و با حجاب خود سبب خفت و خواری دشمنان اسلامی می‌شوند.

 

دختران خوش حجاب فکر نکنند چون خودشان چادر بر سر دارند در برابر دیگران مسئول نیستند و به تمام وظیفه خود عمل کردند و دختران با حجاب باید نسبت به دختران بد حجاب احساس مسئولیت کنند.

یک راهکار! محبت کردن بهترین عامل در انتخاب حجاب از سوی بانوان بدحجاب می‌تواند باشد؛ زیرا که رفتار با محبت مسلمانان و افراد باحجاب سبب می‌شود تا افراد تحت تاثیر قرار گیرند و از سوی دیگر هیچگاه نمی‌ توان با اجبار و دعوا فرد را به حجاب وادار کرد.

و در ضمن، شیعه پر از محبت است، اگر به محبت شیعی رفتار کنید همه افراد چادری می‌شوند!

"حجاب زنان ایرانی، حجاب خوبی است ... به نظر ما، چادر حجاب بهتری است. چادر چیز خوبی است و بهترین حجاب است."

(رهبر انقلاب...74/8/22)

  

دختر مسلمان ایرانی، یک منتظر است...

زنان و دختران مسلمان با انجام وظایف خود، در دوران غیبت، زمینه ظهور امام زمان صلوات الله و سلامه علیه را فراهم میکنند. که از جمله آن وظایف تربیت فرزندان و آشنا نمودن آنها با حضرت مهدی عج و ایجاد عشق و شور در آنها است. فرزدانی که درسایه باورهای عمیق دینی سعادتمند و از انحرافات بدور باشند.

"زن مسلمان باید ... در دامن پرمهر و پرعطوفت، و با سخنان پرنکته و مهرآمیزش، فرزندان سالمی را از لحاظ روانی تربیت کند؛ انسان های بی عقده، انسان های خوش روحیه، انسان های سالم ... در دامن او پرورش پیدا کنند و مردان و زنان و شخصیت های جامعه را بوجود آورد. مادر از هر سازنده ای، سازنده تر است." (رهبر انقلاب...75/9/25)

 

دختر مسلمان ایرانی حافظ خون شهداست...

"خواهران حزب الله! اگر بادی بوزد، برگ های زرد درختان را فرو می ریزد، اما برگ های سبز و خرّم باقی می ماند. امیدوارم شما نیز مانند بزگ های سبز باشید و به حجاب خود پای بند بمانید!" (شهید محمد رضا ایثاری)

 

پ.ن: روز دختر، بر تمام دختران باحجاب مبارک باد.

و بی حجاب ها دنبال روزی دیگر بگردند نه روز حضرت معصومه... "einlam"

 

میلادت مبارک بانوی مهربانی ها

+ پستی که قرار بود راهکار ارائه دهد برای مسجد خوب، آمادست! منتها هنوز آنچه باید باشد نشده...

HaFi
۰۲ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۳۸ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۳ نظر