...........
ضریح را نبوس!
ضریح را بنوش! بگذار گوشت و پوست و خونت از حسین بروید
هم چنان که خود حسین هم از انگشتان پیامبر می نوشید و ارتزاق میکرد
و بنابر نقل روایت، گوشت و پوست و خونش را از پیامبر ص
وام گرفت و شد «حسین منی و انا من حسینی»
تو هم می خواهی از حسین باشی...؟
...........
یک ورق آهن، حالا تو بگو نقره یا طلا یا اصلا هر چیز قیمتی...
آن قدر نمی ارزید که همه عالم آن را این طور ببوسند!
چه آبرویی می دهد معیت با امام
«اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین»
...........
پ.ن 1: فکر میکنم پنج سالی میشه که دوست دارم جزء زائران اربعین ارباب باشم؛ اما...
با این حال، شکرِ خدا می کنم؛ می گویم چه خوب است که جای کسانی نیستم که اربعین کربلا را دیده اند و امسال نمی توانند به کربلا بروند. همین!
خدا قسمت و روزیه هممون بکنه ان شاء الله.
پ.ن 2: کربلا منتظر ماست بیا تا برویم.. بیا تا برویم..