آیا زنان ناقص العقل هستند؟!
بررسی جایگاه زن در اندیشه امام علیعلیه السلام و آنچه در نهج البلاغه و سایر متون تاریخی و حدیثی دیگر آمده، آهنگی ملامتگر و تنقیص کننده دارد. که این امر زمینه های گفتگو های فراوان و داوری های متناقض را پیش آورده است.
مثلا در خطبه 80 نهج البلاغه آمده که حضرت چنین خطابه خواندند:
"ای مردم! ایمان زنان ناتمام است، خرد ایشان ناتمام است...."
حال در این باره توجیه ها و سخنان متفاوتی از عالمان و متفکران عرضه شده است.
برداشت ها و تحلیل ها
الف) پذیرش مطلق:
این گروه، این سخنان را مبنای زن شناسی و تعامل با زنان قرار داده و به دفاع از این روایات منقول پرداخته اند.
ب) نفی مطلق:
این گروه نیز چنین سخنانی را ستمی بر زن دانسته و ظلم تلقی کرده اند و گفته اند: البته که وضعیت تاریخی باعث این سخنان شده است.
ج) توجیه و تأویل:
این گروه از یک سو پذیرش این سخنان را و نسبت دادن آنها به امام علی علیه السلام را روا ندانسته و از دیگر سو، آن حضرت را والاتر از آن می دانند که بر موجودی خواه زن، و خواه مرد، ستم روا دارد و ناعادلانه بر کسی بتازد.
حال، توجیهات این گروه همگی در یک سطح نیست. به طور مثال:
الف) گروهی معتقدند که بخشی از نکوهش های نهج البلاغه راجع به زن ظاهرا به جریان جنگ جمل باز می گردد. و روایاتی که در نهج البلاغه وارد شده یک قضیه حقیقه نیست، بلکه تقریبا نظیر قضیه ی شخصیه یا قضیه خارجیه است1.
ب) برخی این سخنان را به دوره ای از زمان اختصاص داده اند. و گفته اند: قراین و مناسبت های تاریخی را نباید ندیده گرفت2.
ج) برخی نیز بر این باورند که در برخورد با این سخنان، سه نکته را باید در نظر داشت: 1. احتمال تحریف؛ 2. سنجش سخنان با روح اسلام؛ 3. تأویل؛ و گفته اند: نهج البلاغه مجموعه ای است که عالم بزرگوار ما، سید رضیرحمت الله علیه، حدود دوق قرن پس از حضرت امیر به جمع آوری آن پرداخته؛ بنابراین نمی توان قسم خورد که تمامی کلماتی که از آن حضرت نقل شده، به دور از هرگونه تحریف و دستبرد باشد. و باید سلسه راویان آن را بررسی نموده و آن مطالب را با روح اسلام که همان محکمات قرآن است، سنجیده شود...3
د) برخی نیز از جنبه ی نوع و تفاوت های در خلقت زن و مرد اشاره کرده و این موضوع را از آن جهت پیگیری نموده اند.
...................
پ.ن 1: باید دانست که این چنین سخنانی نه تنها از امیر المؤمنین و نهج البلاغه رسیده، بلکه در منابع دیگر دینی و دیگر معصومین نیز چنین سخنانی مشاهده شده؛ و شاید سبب حساسیت سخنان حضرت امیرعلیه السلام آن باشد که از یک سو نهج البلاغه کتابی است که بسیاری از اهل دانش و نیز توده های اجتماعی به آن مراجعه می کنند و بسیاری از این مضامین در این کتاب گرد آمده است.
پ.ن 2: با بررسی سیره و رفتار امیرالمؤمنینعلیه السلام و سایر پیشوایان ما، هیچ گونه نقیض و ملامتی را درباره زنان نشان نمی دهد؛ نه در منزلت انسانی و نه در موقیعت اجتماعی و نه در دیگر ساحت های حیات بشر.
به طور مثال زنان در 24 مورد از قضاوت های حضرت علیعلیه السلام در مقام شاکی یا متهم، حضور دارند، و در هیچ یک از این داوری ها، زنی به استناد کم خردی، کم ایمانی، یا سایر خصلت های منفی محکوم نشده اند. این خود مبنا و معیاری برای داوری در این مسئله است که دیدگاه امام علیعلیه السلام درباره ی زنان چگونه بوده است4.
پ.ن 3: در این مسئله فرضیه های دیگری نیز وجود دارد که شایسته ی بررسی است:
- دشمنی بنی امیه با خاندان پیامبر بر کسی پوشیده نیست، و پس از رحلت رسول خداصلی الله علیه و آله در همه ی حوادث تاریخی که بر خاندان پیامبر گذشت، ردپای بنی امیه و بویژه معاویه، به روشنی دیده می شود.
- یکی از دسیسه های بنی امیه جعل احادیث برای مشوَّه ساختن خاندان پیامبر یا کتمان فضایل آنان بود5.
- چنان که در کتب تاریخی آمده است، زنانی بسیار، پس از شهادت امام علیعلیه السلام بر معاویه وارد شدند و او در باره ی علی ع از آنان پرسید و آنان همگی وی را می ستودند...6
- بنی امیه و معاویه برای تخریب شخصیت امام علیعلیه السلام در نظر زنان، احادیثی جعل کردند که تحقیر زن را در پی داشته است، تا بتوانند نیمی از جامعه را به وی بدبین سازند7.
پ.ن 5: این روایت از زاویه ها و جنبه های مختلف دیگر نیز می تواند مورد بررسی قرار گیرد از جمله از جنبه ی مسائل اصولی و قطع و ظن و یا از جنبه دلالتی و سندی و هم چنین بررسی خود احادیث و بررسی معنای عقلی که در روایات بکار برده شده و تقسیم بندی های مختلف عقل. که از حوصله ی این نوشتار خارج است.
** برخی اینگونه با نگاه های تک بُعدی و بررسی نشده؛ بر ساحت مقدس دین تاخته و شروع به شبهه پراکنی می کنند.
++ از طولانی شدن متن عذخواهی حقیر را بپذیرید.
1. زن در آینه ی جلال و جمال
2. یادنامه دومین هزاره نهج البلاغه
3. گلستان قرآن؛ شماره 4
4. موسوعة الامام علی بن أبی طالب؛ ج11
5. البدایة و النهایة؛ ج8
6. العقد الفریه؛ ج1 و شرح نهج البلاغه؛ ج2
7. المسند؛ ج3
استفاده کردیم