شما بنگارید ...
اینکه هنوز خسته ام
یا دلم خواسته بنویسد
و اینکه دیگر مرگیش نیست
یا خستگی ام در رفته
را نمی دانم!
البته بماند که یکبار نشستم و بکوب نوشتم، ولی خستگی هایم، نوشته هایم، در رفتند را هم نمیدانم حکمتش را...!
اما میدانم!
که آشفته ام!
و این را هم میدانم
که اگر لب باز کنم و توی دلی ها و ذهنیاتم را خالی کنم اینجا
همگی متهمم خواهید کرد!
که داری تخریب میکنی! که داری صفر و صدی نگاه میکنی! تو که متحجر و خشک مغز نبودی! تو دیدت روشن بود و داعیه ی روشنفکری داشتی و ...
پس مجبووووورم ننویسم شان!
البته نه اینکه از برچسب خوردن و فحش شنیدن و متحجر نامیده شدن ترسی داشته باشم! که بنا به دلایل دیگر ...
خب بگذریم...!
قرار است شما بنویسید اینبار برایم! تا شاید که اگر من در اشتباهم، دستم بگیرید و از این غفلت و ظلمت و جهالت بیرونم آرید ...
اول: بخوانید کلافگی را ... (اینجا)
دوم: حالا از خودتان بگویید و بنگارید؛ که:
اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج (آری ازدواج؛ نه خنده دارد و نه پوزخند و هیچ چیز دیگر ...) کنید؛ چه برنامه ها و رؤیاهایی برای خودتون چیدید!؟
اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ چقدر مهریه میخواهید بگیرید یا بدهید!؟
اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ ماشین عروس تون باید چه مدلی باشد و با چه نحوه تزییناتی!؟
اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ تالار جشن تون کجا باید باشد و چه قیمتی!؟ یا اصلا سمت تالار نمی روید!؟
اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ لباس عروس یا کت و شلوار دامادیتون باید چه مدلی و چه سبکی باشد!؟
اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ چقدر به رسم و رسومات بی پایه و اساس پای بند خواهید بود!؟
اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ جشن عروسی تون را (در تالار یا باغ یا منزل یا ...) چگونه برگزار میکنید!؟ از لحاظ گروه ارکستر و ویالون و موسیقی و یا اصلا مولودی، اختلاط زن و مرد، کیفیت نوع پذیرایی و شام عروسی و تنوع هایش، عروس کشون دور خیابون های شهر و ...
و اگر خواستید و مانعی نداشت نیز بگویید:
اگر قرار باشد فردا روزی کسی بیاید خواستگاری تان یا بروید خواستگاری، طرف تان باید چه مشخصه و ویژگی هایی داشته باشد تا جواب آری بدهید و بپذیریدش یا اینکه قبول کنید بروید به خواستگاری اش!؟
تقاضا نوشت: آرمانگرایی کردن ممنوع! لطفا آنچه که هستید و میخواهید باشید و یا اگر الحمدلله رب العالین متأهل تشریف دارید، آنگونه که بوده اید را بنویسید! نه اینکه من دوست دارم اینگونه باشم یا دوست داشتم اینگونه باشم! خواهش کردم ها...
پس از خودتون، خودِ خودتون بنویسید که می خواهید چکار کنید؛ فعلا کاری با خانواده ها نداریم؛ از آنچه که اتفاق افتاده یا قرار است إن شاء الله به زودی به وقوع بپیوندند بنویسید...
پ.ن: البته اگر احیانا بی اعتمادی و یا سوء ظنی و یا هر دلیل دیگری وجود دارد که مانع از نوشتن می شود احیانا، دوستان با اسم و رسم مستعار بنویسند؛ ولی در هر صورت خواهش میکنم بنویسید!
اینجا به غیر از یکی دو نفر که حقیقی هستند ما بقی همگی مجازی اند؛ و هیچ گونه شناخت و ارتباطی نبوده و نیست البته.