سداد

أَعِینونی بِورعٍ و اجتهاد و عِفَّة و سداد

سداد

أَعِینونی بِورعٍ و اجتهاد و عِفَّة و سداد

نظرات حاوی پیام تبلیغی منتشر نمی شود...

سداد

دلم تنگ این بهشت شده ...

فرماندهـ منــــ

...

#کار_تشکیلاتی

حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دو دسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعه ای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالیکه این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را بخاطر آن به هم بزند.

بنده عرض کردم اتحاد ملی، خب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع می شود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی.

نگذارید شما را تکه تکه و پاره پاره کنند.

31/02/1386

" "

عشق نـوشتـــ

...

...

یکـ دوست جدید

نام کتاب: ارتش سری روشنفکران

نویسنده: پیام فضلی نژاد

ناشر: کیهان

لینک خریــد:

از اینجا بخرید...

معرفی کتاب:

فضلی نژاد در این کتاب بیشتر به روایت تاریخ اندیشه سیاسی در ایران معاصر و «نسبت علوم انسانی و مترجمان سکولار با براندازی نرم» می‌پردازد و در ضمن یک روایت تاریخی، مفاهیمی مانند «فروپاشی ایدئولوژیک» و «جاسوسی آکادمیک» را شرح می‌دهد. جدیدترین اسناد جاسوسی فیلسوفان یهودی مانند سِرآیزایا برلین، سِرهانا آرنت، سِرکارل پوپر، لشک کولاکوفسکی، هربرت مارکوزه یا متفکرانی مانند برتراند راسل، جان دیویی و ریچارد رورتی برای سرویس‌های جاسوسی غرب در این کتاب ارائه شده است. مترجمان سکولار از عزت‌الله فولادوند تا محسن ثلاثی یا ناشران وابسته مانند همایون صنعتی‌زاده و احسان یارشاطر از دیگر سوژه‌های نویسنده هستند؛ و پیوندهای این فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار با چهره‌های «روشنفکری دینی» مانند «عبدالکریم سروش» و «سیدمحمد خاتمی» و «مصطفی ملکیان» شرح داده است.

در بخشی از همچنین:

کتاب «ارتش سری روشنفکران» شامل 4 فصل با عناوین «درآمد: جاسوسان در تهران»، «فصل اول: علوم انسانی؛ الهیات جنگ نرم»، «فصل دوم: فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار»، «فصل سوم:سکولاریسم مقدس آمریکایی» و «فصل چهارم: سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری» است. پس از فصل چهارم، رساله‌ای 55 صفحه‌ای با نام «امام جنگ عقیده» چاپ شده که روایت‌گر تحلیل امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون «غرب‌شناسی»، «علم غربی»، «علوم انسانی»، «دانشگاه»، «معنای روشنفکری» و... است. کتاب «ارتش سری روشنفکران» در بخش «به روایت تصویر» شامل بیش از 100 سند، تصویر و کلیشه مطبوعاتی است و برای اولین‌بار در آن نامه‌های دست‌نویس از «احمد اشرف» (تحلیلگر CIA) خطاب به «عباس عبدی» و نامه «علیرضا نوری‌زاده» (جاسوس MI6) خطاب به «محمدعلی ابطحی» به همراه دست‌خط‌ها و اسنادی مانند مکاتبات حاج «حسین شریعتمداری» با پرفسور «حامد الگار» (استاد دانشگاه برکلی) به چاپ رسیده است. بخش «به روایت تصویر کتاب» شامل 50 صفحه است که ذیل هر عکس و سند و دست‌خط، توضیحات و شناسه‌های آن آمده و خوانند از هر عکس به صفحه مربوط به بحث در متن کتاب ارجاع می‌شود.

پربیننده ترین مطالب

شما بنگارید ...

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۴ ب.ظ

اینکه هنوز خسته ام

یا دلم خواسته بنویسد

و اینکه دیگر مرگیش نیست

یا خستگی ام در رفته

را نمی دانم!

 

البته بماند که یکبار نشستم و بکوب نوشتم، ولی خستگی هایم، نوشته هایم، در رفتند را هم نمیدانم حکمتش را...!

 

اما میدانم!

که آشفته ام!

و این را هم میدانم

که اگر لب باز کنم و توی دلی ها و ذهنیاتم را خالی کنم اینجا

همگی متهمم خواهید کرد!

که داری تخریب میکنی! که داری صفر و صدی نگاه میکنی! تو که متحجر و خشک مغز نبودی! تو دیدت روشن بود و داعیه ی روشنفکری داشتی و ...

 

پس مجبووووورم ننویسم شان!

البته نه اینکه از برچسب خوردن و فحش شنیدن و متحجر نامیده شدن ترسی داشته باشم! که بنا به دلایل دیگر ...

 

خب بگذریم...!

قرار است شما بنویسید اینبار برایم! تا شاید که اگر من در اشتباهم، دستم بگیرید و از این غفلت و ظلمت و جهالت بیرونم آرید ...

 

اول: بخوانید کلافگی را ... (اینجا)

 

دوم: حالا از خودتان بگویید و بنگارید؛ که:

اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج (آری ازدواج؛ نه خنده دارد و نه پوزخند و هیچ چیز دیگر ...) کنید؛ چه برنامه ها و رؤیاهایی برای خودتون چیدید!؟

اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ چقدر مهریه میخواهید بگیرید یا بدهید!؟

اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ ماشین عروس تون باید چه مدلی باشد و با چه نحوه تزییناتی!؟

اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ تالار جشن تون کجا باید باشد و چه قیمتی!؟ یا اصلا سمت تالار نمی روید!؟

اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ لباس عروس یا کت و شلوار دامادیتون باید چه مدلی و چه سبکی باشد!؟

اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ چقدر به رسم و رسومات بی پایه و اساس پای بند خواهید بود!؟

اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ جشن عروسی تون را (در تالار یا باغ یا منزل یا ...) چگونه برگزار میکنید!؟ از لحاظ گروه ارکستر و ویالون و موسیقی و یا اصلا مولودی، اختلاط زن و مرد، کیفیت نوع پذیرایی و شام عروسی و تنوع هایش، عروس کشون دور خیابون های شهر و ...

 

و اگر خواستید و مانعی نداشت نیز بگویید:

اگر قرار باشد فردا روزی کسی بیاید خواستگاری تان یا بروید خواستگاری، طرف تان باید چه مشخصه و ویژگی هایی داشته باشد تا جواب آری بدهید و بپذیریدش یا اینکه قبول کنید بروید به خواستگاری اش!؟

 

تقاضا نوشت: آرمانگرایی کردن ممنوع! لطفا آنچه که هستید و میخواهید باشید و یا اگر الحمدلله رب العالین متأهل تشریف دارید، آنگونه که بوده اید را بنویسید! نه اینکه من دوست دارم اینگونه باشم یا دوست داشتم اینگونه باشم! خواهش کردم ها...

پس از خودتون، خودِ خودتون بنویسید که می خواهید چکار کنید؛ فعلا کاری با خانواده ها نداریم؛ از آنچه که اتفاق افتاده یا قرار است إن شاء الله به زودی به وقوع بپیوندند بنویسید...

 

پ.ن: البته اگر احیانا بی اعتمادی و یا سوء ظنی و یا هر دلیل دیگری وجود دارد که مانع از نوشتن می شود احیانا، دوستان با اسم و رسم مستعار بنویسند؛ ولی در هر صورت خواهش میکنم بنویسید!

اینجا به غیر از یکی دو نفر که حقیقی هستند ما بقی همگی مجازی اند؛ و هیچ گونه شناخت و ارتباطی نبوده و نیست البته.

نظرات  (۳۴)

فعلا نظرات بی ربط تأیید نخواهند شد ...
پاسخ:

:)

من یه آدم متوسط هستم. دلم میخواد تو اخلاق و ادب و هوش از من بالاتر باشه.و خیلی مهربون.بقیش چندان اهمیتی نداره هر چی شد, شد
پاسخ:
ممنون با لطفتون.

ینی هیچ نظری در رابطه با نحوه و سبک برگزاری ندارید !!!!؟؟؟؟

اینبری!؟ اونبری!؟ ساده و معمولی!؟ با بریز و بپاش!؟

۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۰ پلڪــــ شیشـہ اے
هی گفتید.در اولین فرصت میام می نویسم.از الان پیشاپیش فقط می تونم بگم در مقدمه صحبت هام که رسم و رسومات خر است.
پاسخ:
اولا ممنون بابت لطفتون.

الان این هی گفتم که میام می نویسم، انتقاد از بنده بود!!؟

 ولی ذی المقدمه ی صحبت هاتون چی!؟

لابد در اولین فرصت!!؟

۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۳ پلڪــــ شیشـہ اے
خیر انتقاد نبود.ان شاءالله میام از فاصله فکرهام تا تجربه هام می نویسم.
پاسخ:
إن شاء الله

ممنون.

سلام.خوب من ازدواج کردم و راضی هم هستم . یادم میاد قبل خواستگاری با یه بنده خدا در این رابطه صحبت می کردم ، بهش گفتم ایده آلم نیسست . گفت مگه خودت ایده آلی که دنبال ایده آل می گردی ؟ 
به نظرم حرف جالب و درستی زد . 
پاسخ:
سلام

ممنون از لطفتون. :)

اما؛ حاجی جاااااان!!!! بنده نگفتم: اگر ازدواج کرده اید، آیا از ازدواج خود راضی هستید یا خیر!!!!!!!!!!!!

در رابطه با نحوه ی انتخاب همسر هم نپرسیدم و نحوه ی پیدا کردن ایده آل...!!!

ببخشید ها! چون آشنا بودید راحت صحبت کردم دیگه...


۱- رویا زیاده
۲-مهریه ۱۴تا
۳-از ماشین عروس متنفرم! شدیدا جلب توجه میکنه
۴-از وسط نشستن متنفرم خصوصا با آرایش عروسی. زیبایی فقط برا همسر نه حتی برای همجنسان خودم.
۵-لباس عروسی که بهم بیاد. از این مدل دکلته ها بدم میاد. آستین کوتاه قشنگ میشه با یقه تقریبا گلدونی یا ... خب شما آقایون که سر در نمیارین ذز خیاطی
۶-از رسم و رسومات پرتکلف بدم میاد: حنا بندون و خرید ۶روزه عروسی همراه با اطرافیان دو طرف و خلعت برا ۷جد و آباء عروس و داماد و نشون دادن خلعت و این چرت و پرتا
۷-شام به خاطر استحباب یک یا حداکثر دو نوع غذا. مثلا کوبیده با یه نوع خورشت اگر کسی دوست نداشت. فوقش اگر راضی به مراسم بشم یه مراسم ساده که فقط بزرگترا باشن و زود تموم شه. یا مولودی زنده یا سی دی مولودی.مختلط نیازی هست بگم؟! ولی خب برای شب عروسی باید تزیینات خونه و ... تکمیل باشه.گل و تزیین و اینها که یه سری چیزای خصوصی هست.
بخونید این لینک رو:
http://drmsz.blog.ir/1394/05/08/%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D9%86%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1

پاسخ:
ممنون بابت لطفتون.

شاید تا به حال نزدیک ترین کامنت بوده آن چه که لازم بوده رو بیان کردید. :)

پس ممنون.

۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۸:۳۰ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

اول که حاشیه نگاری:: بوی شیرنی نزدیک است.

:)
بعدشم سلام

خب دوم هم  از کامنتها بگم
اینکه پلک گفته رسومات خر است فکر کنم منظورش رسم و رسوماتی بوده که شاخ و برگ پیدا کردن و مزین به تجملات شدن و بقول خودتون بی پایه و اساس وگرنه یسری رسومات که بوده و هست هم موجب خوشحالی خونواده ها میشه هم این دو نوگل شکفته دوستدارن 

حالا موارد شما رو به ترتیب بگیم؟ اگه میخواید یه آمار کلی داشته باشید و بقولی مزنه دستتون بیاد هرخطی یه عدد و یه کلام بگیم بریم!
مثلا مهریه؟یک جلد کلام الله مجید به همراه یک جلد نهج البلاغه امیرامومنین و 110 سکه بهار آزدی  و 14 شاخه گل نرگس 
مثلا ماشین عروس؟ پراید و پژو خودت باشه با گل آرایی ساده و شیک بهتره از فلان ماشین خارجی کرایه ایی با فلان گل آراییه!(ولی خداییش پراید خیلی ستمه هههه)
مثلا لباس عروسی؟همینجوری شیک پوش هستیم دیگه مسلما خوشگلو بروزشو برمیگزینم ، سلیقه اییه دیگه الان عکس بذاریم ؟؟ :)) دوماد هم به یمن خوش سلیقگی ما یه کت و شلوار درست حسابی و مجلسی به تن میکنن دیگه  (نه از این زرق وبرقیا و بیخودا با اون پاپیون و کروات مسخره اشون)
هان؟؟
اما اگه با توضیحات میخواید 
خیلی کلیه خب  من یه طومار نوشتم 
اصن روم نمیشه منتشرش کنم دوتا پست جا میشه 
خخخخخخخ

آخه یسری موارد هست با شرایط و یا با طرف تغییر میکنه 
اینکه من چی دوستدارم که نیست همیشه رویا و خیالهای آدما با واقعیت فرق میکنن 
اینکه چجوری باشه بله میگی یه کلیته، مسلما  هرکس  باز هم باتوجه به خودش و شرایطش یه ذهنیتی داره
یوقتی بود یه دوستی میگفتن تواینجور موارد بشینید خوبیها شخص مقابل رو بنویسید بدی هاش رو هم بنویسید بعد باهم مقایسه کنید یعنی خط بزنید هرخوبی رو با یه بدی آخرش ببین چی میمونه برات خوبیش یا بدیس؟
پس ممکنه الان من بگم فلان مورد رو داشته باشه حتما بله رو میگم اما بعدها که عزدباج کردیم به گوش دوستان برسه عه این که فلان موردو نداشت پس چی شد؟؟
اینجاست که باید بگی یه ویژگی بهتری داشتن که جایگزین اون مورد شد!! پس نمیشه گفت چی باشه حتما بله میگیم
هان؟ خیلی سخت مینویسم نمیتونم نوشتاری بیان کنم!!

اینکه لباس عروست چی باشه یا کت و شلوارت  چی باشه 
اینجا دیگه تو یه نفر نیستی با خواسته تو پیش بره
دونفرید خب پس نظرات اون طرف هم باید لحاظ بشه تا جایی که میشه باید با نظر هم کنار بیان 

تالار و باغ و .. هم همینه نظر شخص تو مهم اما تایید شده نیست
این که سبک برگزذاری چی باشه یکم بعد آشناییت 
یعنی اینجوری که 
دوطرفی که به مرحله برگذاری میرسن خب تا حدی باهم هم عقیدن خب خیلی اینوری یا اونوری نیستن تقریبا تویه سبک اعتقادی و .. هستن میشه بایکم کنار اومدن حد وسط سلایقشونو رو درنظر گرفت
مثلا ما خودمون تو خانواده امون هم مراسمات بزن و بکوبی داریم هم مراسمات مولودی و مدیحه سرایی  به من باشه مدل دوم رو انتخاب میکنم البته اگه سه سال پیش بود یقینن مدل اول رو برمیگزدیم اما خب شرایط و دیدگاه ها فرق کرده 
بعدشم کی بدش میاد که از مهموناش بهترین نحو پذیرایی کنه اما لزوما س مدل غذا نمیشه بهترین نحو 
چه موردی داره تالار باشه؟منظم تر و با برنامه پیش میره اما کی گفته فلان تالار معروف باشه؟
بهترین تالار منطقه خودت رو بگیر که  فک و فامیلت هم  راحت دسترسی داشته باشن
به من باشه و البته به اکثر دخترخانم های دوروبرم و اکثر آقایونی که حدودی میشناسم مهر 14 عدد الی110عدد با یکم گل و بلبل اما وقتی خونواده ها میشن تصمیم گیرنده توی همین اطرافیان که میشناسم و میبینم میشه 110 تا 330 و گاهی 500
خب هم 14 عدد مقدس هم 110 هم 313  :/

بعدشم میدونید همه ی این مشکلات همه ی این (بی تعارف) چشم و هم چشمیا همه ی این موانع از کجا میاد؟
از اینکه کمبود داریم خودمون رو پیدا نکردیم و فکر میکنیم با این بزکها به چشم میایم آخه دوسال دیگه کی یادشه نوع شیرنی و میزآرایی تالار تورو؟؟
من اصلن مخالف این عکس و باغ و تالار و ایناش نیستم بالاخره جشن و یه مراسمی که توعمر آدم یبار، ثبت و ضبط شدنش مشکلی هم نداره
اما اینکه انقدر کوته بین باشی که فکر کنی با اینجور تجملات خیلی آره ، نه عزیزم با اینجور کارها بیشتر خیلی اونوری آره!!

اگه شخصیتت انقدر خوب باشه انقدر به تکامل رسیده باشی انقدر بزرگ شده باشی و بدونی و بتونی  که روزت رو و زندگیت رو با یاد خدا  و گورپدر حرف مردم شروع کنی نه ضعف اعصاب میگیری نه مشکل چی بپوشم و چجوری بپوشم داری
اونجوری که خودت دوستداری باش 
بقول شما خودِ خودمون

درمورد اونی که نوشتید مانعی نداشت بگید!
مانعی نداره ولی فکر نمیکنم خیلی مناسب باشه گفته بشه
که دوستدارم طرف فلان جور و فلان طور باشه
هان؟

نمیدونم  دیگه تا چه حد به شما کمک کرد
پاسخ:
اولا ممنون از لطف تون.

دوم: میشه بفرمایید قضیه ی این هان ها چیه توی متن هی!؟

سوم: با عرض معذرت، سوالات اون طور که مد نظر بنده بود، پاسخ داده نشد!؟

:(

۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۱:۵۱ علی رسولان
میگم از پست هایی که بلاگی ها واسه ازدواج نوشتن رو یکی جمع کنه و راهکاراهارو و کامنت ها رو یه کتاب میشه
خیلی هم خوبه!
پاسخ:
إن شاء الله شما شروع کنین پس!

سلام

*سوالاتون خیلی جنبه ی مادی گرایانه دارد،به نظر من ازدواج خیلی معنوی تر از اینست که بعد مادی اش برجسته تر شود...

اگر محبتی باشد،معنویتی باشد،قصد قرب خدا باشد
می توان با ۱۴ سکه مهریه،با جشنی ساده ازدواج صورت بگیرد

سادگی زیبایی پرشکوهی داره.  ..

همه ی این ها در صورتی قابل اجراست که طرف مقابل هم فکر باشد ..معنای سادگی رو درک کند..



پاسخ:
سلام

ممون از لطف تون.

اینکه سوالات جنبه ی مادی داشت؛ چون همه مادی شده اند و مادی شده ایم!

پس اینکه جنبه ی معنوی ازدواج برجسته بشه، از همون آرمان گرایی ها میشه، که فعلا محل بحث نیست! إن شاء الله توی پست های بعدی...

واااااااااااااااااااااااااااااااااای...
دوستان!
خواهش میکنم!

کمی دقت!

من اینجا نه ملاک برای انتخاب همسر خواستم نه نحوه ی انتخاب همسر و نه چگونگی تشخیص فرد ایده آل...

لطفا فقط به سوالات اگر قرار باشد فردا روزی ... رو جواب بدید...
باور کنین هر کدوم به نصف جمله حل میشه...

و در رابطه با این جمله که
"اگر قرار باشد فردا روزی کسی بیاید خواستگاری تان یا بروید خواستگاری، طرف تان باید چه مشخصه و ویژگی هایی داشته باشد تا جواب آری بدهید و بپذیریدش یا اینکه قبول کنید بروید به خواستگاری اش!؟"
اصلا منظور این نبود که شاخصه بدید
مثلا بفرمایید که مومن یا مومنه باشد، خانواده اش چنین و چنان باشد، تحصیل کرده یا نکرده باشد و...
خب این رو نگفتین هم نگفتین

ولی اون سوالات اولی را انصافا درست پاسخ بدید...

(باور بفرمایید قرار نیست همین فردا با پاسخ های شما کسی بیاید خواستگاری؛ و یا اینکه موردی بهتون معرفه بشه برای خواستگاری رفتن ها!!! )
پاسخ:
ببینید دوستان!

من خواستم از خود خودتان بگوید و آنچه قرار است به وقوع بپیوندد

اصلا هم قرار نیست آرمانگرایی بشود

یه موقع است میگویید من دوست دارم این طور باشد و آن طور باشد و فلان باشد و بهمان باشد؛ ولی خانواده ها نخواهند گذاشت

خب این آرمان گرایی میشود

از آن چه قرار است به وقوع بپیوندد بگویید...

شاید اختلافاتی باشد
ولی مسلما در جزئیات خواهد بود

مثلا هیچ وقت اینطور نیست که طرف بخواهد مولودی بگذاره ولی خانواده بگن نه باید دم و تشکیلات موسیقی و اینا رو باشه...

۱۳ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۹ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
هان تیکه کلاممه توی توجیه یه مسئله پس قبلی رو پاک کنید اینو بذارید
مثل آویزون بگم بهتره خب

مهر 110 تا بعلاوه قرآن نهج البلاغه حتما صمیمه اش باشه
ماشین عروس هم خیلی خوبه میتونه معمولی باشه نه از اونا که جلب توجه میکنن مدلای خفن یا بعضا قدیمی
لباس عروس تا حدی بروز 
خب شب عروسی باید یه تفاوتی باشه دیگه هم آؤایشش هم مخلفات عکس و ایناش خوبه 
رسم و رسومات مثل حنا بندون  و یه عقد کوچیک و یه عقد بزرگ و یه شیرنی خوری و یه نامزدی و ... خیلی بیخودن 


پاسخ:
باز هم ممنون از لطفتون... :)

إن شاء الله محقق خواهند شد.


(اونم فعلا میمونه :) ؛ چون الان با این یکی تکمیل تر شد!)

به لطف خدا الآن سه ماهو سه روزه که فرشته ها یه جور دیگه بهم نگاه می کنن ، ثواب نمازام بیشتر شده و ان شاءالله خدا بیشتر دوسم داره !!
مطالبم در مورد ازدواجم رو ، رو وبلاگم می زارم ، هرزگاهی ...
اگرم دوس داشتین بیاین یه حوضوری یخته چی حرف بزنیم ...
پاسخ:
ممنون از لطفت تون.

ولی عماد جان! کاش خلاصه ای از آنچه گذشته را اینجا هم بیان می کردید....

إن شاء الله زیر سایه ی امام زمان عج باشید. :)

۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۹:۳۹ پاک باخته
من در همه چیز خدا رو در نظر میگیرم
یک خط کش دارم
نه اون ور تر نه این ور تر
شاید یک مراسم ساده کنار گلزار شهدای گم نام
یا عقد محضری
یا عقد تو حرم امام رضا
و یک شام


خرید عروسی هم بسته به نیاز ها ست نه سنت ها و رسومات

فقط خدا و جلب رضایت خدا

هر چند به شدت سخت هست مقاومت در برابر خونواده ها
پاسخ:
ممنون بابت لطف تون.

إن شاء الله برسید به همه ی خواسته های الهی و شهدایی تون.

۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۴ پلڪــــ شیشـہ اے


فکرهام

1.     رویا زیاد داشتم.

2.     مهر سنه می خواستم یا نهایتاً 14 سکه

3.     خیلی مهم نبود. مثلاً دوست داشتم گل رز صورتی و قرمز بزنن یا لیلیوم مثلاً

4.     اصلاً از اول به خاطر هزینه های بالایی که داره دوست نداشتم

5.     یک مدل شیک با قیمت مناسب.

6.     خیلی از رسومات از بن بی خود و بی اساس اند و باعث زحمت. سمت شونم نمی رم و بهشون فکرم نمی کنم(نمی کردم)

7.     عقد توی حرم امام رضا یا حرم حضرت معصومه نهایتاً اگر نشد توی محضر اگر مقدور نبود توی خونه بدون این سفره عقدای چند صد تومنی که کرایه می دن

توی خونه یک عقد یا عروسی کوچک در حد بزرگترهای فامیل و چندتا دوست. با یک پذیرایی ساده و نهایتا دو مدل غذا. برای زنانه و مردانه هر کدام یک خانه در نظر گرفته شود.

عروس کشون عموماً با بوق بوق و جنگولک بازی همراهه و آزار نصف شبی مردم. یک جوری باشد که خدا رو هم خوش بیاد. عکاسی با قیمت مناسب همیشه مد نظرم بود. از فیلم گرفتن توی مجلس متنفرم چون وضعیت حجاب هرکی هرکیه و بعداً قراره همه باهم این فیلما رو ببینن

آهنگ حرام اصلاً و ابداً ...

 

تجربه هام

1.     این قدر استرس داشتم و بحث بود و ... رویا و اینا رو بیرون کردم از سرم اون اوّل

2.     ترجیح دادم برای حفظ احترام خانواده یک جورایی این مدلی بمونم :| و سکوت. و عددش هم بماند. البته طرف همسر هم با 14 تا سکّه موافق نبودند.

3.     اصلن واسم مهم نبود. اجازه ندادم ماشین گل زده بشه چون هم خرج اضافی بود و مایه جلب نظر توی خیابون و اتفاقاً شبش موجب امنیت مون شد.

4.     الحمدلله تالار جور نشد و رفتیم خونه پدربزرگ و عمو برای جشن.

5.     یک مدل شیک با قیمت مناسب

6.     هعییییی ... امان از رسومات ... بازم می گم رسومات خر ست ... همه دردسرها و دلخوری ها سر این رسومات لعنتیه. مخصوصاً اگر خانواده ای برای خودشون وحی منزل بدونن این رسومات رو. رسما این مدلی شدم :| حالا خدا رحم کنه به کسایی که اخلاف فرهنگی دارند. (البته اگر دو خانواده رسم و رسوم مشابهی داشته باشند خیلی راحت تره ولی این که مثلاً ما پایبند نیستیم ولی طرف مقابل آری باعث می شه سر هر مناسبتی موهاتو دونه دونه بکنی)

7.     عقد خونه بود با حداقل هزینه و تعداد نفرات با یک سفره ساده که خودمون چیدیم و الحمدلله سفره عقد کرایه ای لغو شد. آخرش یک جشن هم گرفته شد با وجود مخالفت بسیار من و خانواده. از اوّل رفتم رو اعصاب همه که کیک و گل ماشین باید حذف بشه ولی گوش نمی دادن امّا نهایتاً خودشون دیدن هزینه زیاده حذفش کردن. پذیرایی آبرومندانه و در نهایت سادگی.

با وجود مخالفت واسه آهنگ که جفت مون داشتیم و دعوت مولودی خوان (که باعث عصبانیت خانواده همسر شد.) آخرش آهنگ گذاشته شد. ولی خدا کمک کرد همه فلش هایی که افراد برای آهنگ جور کرده بودند از روز قبل رو جا گذاشته بودند. همه باهم     :)

البته خوبه که دقیق برنامه ریزی بشه برای این مسئله که توی عمل انجام شده آدم قرار نگیره.

عکاسی هم با کمر ترین هزینه ممکن حدوداً صد و خرده ای انجام شد.

زنانه و مردانه جدا بود. فیلم گرفته شد در حد یه دوربین خانگی که باعث خشم بعدی من شد به همون دلیلی که قبلاً گفتم و اتفاق افتاد.

هزینه آرایشگاه و این ها هم در کمترین حد ممکن جمع و جور شد.

عروس کشون هم موجب آزار نبود. الحمدلله. و برای رعایت حجاب بیشتر یک چادر هم روی حجابم داشتم.


از معیارهام : هم فکر بودن از نظر سیاسی و اعتقادی، هم کفو بودن خانواده ها، با اخلاق بودن 



پاسخ:
ممنون از لطف تون.

در نهایت سادگی و تلخیص همه ی آنچرا که می باید رو گفتید.

باز هم تشکر.

إن شاء الله زیر سایه ی امام زمان عج خوشبت باشید و هر دو از سربازان حضرت...

۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۴ عباس زاده

سلام علیکم مومن

از ما که گذشته که بگیم در آینده چون ما الان دقیقا در آینده ای هستیم که رقم خورده و بقیه باید بیان پیش ما تا اون بعدشون رقم بخوره

و امیدوارم هرکسی که رقم میخوره و میخواد رقم بخوره بهترین رقم بخوره از لحاظ خدایی

و بهتره که دید مادی کمی کمتر مدنظر قرار بگیره

عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب

پاسخ:
سلام علیکم

ممنون از لطف تون.

کاش می فرمودید که این آینده که اتفاق افتاده برای شما؛ چطور اتفاق افتاده...

۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۵ صحبتِ جانانه

اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج (آری ازدواج؛ نه خنده دارد و نه پوزخند و هیچ چیز دیگر ...) کنید؛ چه برنامه ها و رؤیاهایی برای خودتون چیدید!؟

خیلی برنامه ها راستش:|


اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ چقدر مهریه میخواهید بگیرید یا بدهید!؟


آقای پدر فرموده اند فرزندان من نه بیش از14تا مهربگیرن و نه بیش از این مهر بدن؛ بنابر این و بنابر خیلی مائل دیگه همون14 سکه و البته یه کربلا


اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ ماشین عروس تون باید چه مدلی باشد و با چه نحوه تزییناتی!؟


دوست دارم دوتایی با اوشون وقت بذاریم تزئینش کنیم:)

آخه سلیقه ی تزئیناتیهای شهرمون رو دوست ندارم اینماشین عروسایی که می چرخن توی شهر گروه گروه هیچ قشنگ نیستن:)

حقیقتاً اگر اجازه بدن  که یه اسب بلوطی اخرایی رنگ پیشونی پاچه پا سفید از باشگاه کرایه کنیم که عااااالی می شه به سبک رسم و رسوم قدیمای منطقه مون

8)

اگرم نذارن یه تشت گِل درست می کنم دوتایی ماشین رو گل مالی می کنیم جلوی شیشه رو دوتا قلب بزرررگ و عقبشم همینطور و البته دوتا پنجره راننده و شاگرد رو

و بعد با گل های رز تزیینش می کنیم دیگه

:|


اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ تالار جشن تون کجا باید باشد و چه قیمتی!؟ یا اصلا سمت تالار نمی روید!؟


میریم در یکی از دشت های زیبای اطراف شهر و یه عروسی سنتی می گیریم و یه خیمه هم برای خانوما برپا می کنیم که توی خیمه راحت باشن، آخه منطقه ی ما خیعلیییی خوشگله، از شمال خوشگل تر:)

پول مطرب و مزقون و بزن بکوب و آواز و دهل رو می دیم به پذیرایی و غذادادن به فقیرای محله های فقیر نشین شهرمون. یعنی مطلقا پول جای مضحک بازی نمی دیم


اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ لباس عروس یا کت و شلوار دامادیتون باید چه مدلی و چه سبکی باشد!؟


بی شک لباس محلی منطقه ی خودمون

خیلی قشنگه


اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ چقدر به رسم و رسومات بی پایه و اساس پای بند خواهید بود!؟


رسم و رسومات بی اساس؟

هیچ قدر پایبند نخواهیم بود! ان شاءالله.

مهریه کم و عروسی در شان خانواده های دو طرف بدون گناه ان شاءالله


اگر قرار باشد فردا روزی ازدواج کنید؛ جشن عروسی تون را (در تالار یا باغ یا منزل یا ...) چگونه برگزار میکنید!؟ از لحاظ گروه ارکستر و ویالون و موسیقی و یا اصلا مولودی، اختلاط زن و مرد، کیفیت نوع پذیرایی و شام عروسی و تنوع هایش، عروس کشون دور خیابون های شهر و ...


توضیح دادم بالا، توی شلالدون یا اطراف مارین(مناطقزیبای اطراف شهرمون)

غذا رو روی آتیش باید بپزن:)

آخه غذای روی آتش پخته شده یه مزه دیگه داره.

بی رقص و آواز و ساز و دهل

عروس کشون توی خیابون مطلقا ممنوع!

چه معنی میده؟

یکی مریضه

راه بندون و مسخره بازی و دل سوختن و...

تاکید اکید!

من می دونم توافقی این مراسما رو نمیگیریم و خیعلیییی ساده برگذارش می کنیم.


و اگر خواستید و مانعی نداشت نیز بگویید:

اگر قرار باشد فردا روزی کسی بیاید خواستگاری تان یا بروید خواستگاری، طرف تان باید چه مشخصه و ویژگی هایی داشته باشد تا جواب آری بدهید و بپذیریدش یا اینکه قبول کنید بروید به خواستگاری اش!؟


خیلی معیارها که مجالش در این مقال نیست


حق کپی محفوظ است با یک صلوات پیامبر مهربانی ها...
پاسخ:
سلام علیکم

ممنون از لطف تون.

ان شاء الله تا دنیا دنیا است خدا سایه ی این پدر عزیز رو بالا سرتون نگه داره... :)

ان شاء الله برسید به تک تک فانتزی هاتون (به نظرم فانتزی در این موارد بهتر از رؤیا باشه...) برسید.
:)

۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۴ وَ آنکهــ دیـرتـر آ ـمَــد ...
سلام

ان شاالله به زودی از تجربه مان می نویسیم
پاسخ:
سلام علیکم
خوش آمدید

ان شاء الله؛ ممنون میشم از لطف تون.

سلام
اینطور که شما در تقاضا نوشت نوشتید یعنی بنده و امثال بنده فقط باید سوال اول و قسمت رویاها را جواب بدن!
پس با اجازه بنده به سبک دیگه ای به سوالات تون جواب میدم.

1. هدف از ازدواج چیه؟ به صورت کلی هدف از تک تک افعال و اعمال ما در زندگی چیه؟ بندگی خدا در هر زندگی و برای هر شخصی به شکلی رقم می خوره. برنامه ها و رویاها در این زمینه خیلی میتونه متفاوت باشه حتی برای یک شخص.

2. حکمت مهریه یا صداق چیه؟ کی باید پرداخت بشه؟ چه شرطی برای قبول مهریه وجود داره؟

3. ماشین؟ عروسی؟ مدل و تزیینات؟
مگه کسی اسب (شایدم خر!) رو هم آرایش می کنه؟ حالا مثلا آرایشش کنه بهتره میره یا مثلا تندتر میره یا شاید هم بدون فرمون و فقط با اعلام مقصد خودکار میره!!؟

4. حکمت ولیمه دادن و دعوت مردم چیه؟ اصلا ولیمه واجبه؟ چه کسانی بهتره دعوت بشن؟ چند و چون پذیرایی و غذا و ... بهتره چطور باشه؟ چه چیزایی در اینجا واجبه و چه چیزایی حرام؟ اصل این رسم از کجا اومده؟ بریم دنبال اصلش تا بفهمیم چطوری باید اجرا بشه.

5. کت شلوار و لباس عروس؟ شرایط پوشش اسلامی چیه؟ مثلا مسئله لباس شهرت و انگشت نما شدن لباس و ... این ها چقدر اهمیت داره؟ یا مسئله تشابه به کافر و مشرک و اجنبی چقدر اهمیت داره؟

6. چقدر باید بابت اعمال و افعال مون جواب پس بدیم؟ چقدر حجت داشتن برای اعمال اهمیت داره؟

7. 4

8. از زندگی چه انتظاری داریم؟ با چه هدفی قراره ازدواج و زندگی کنیم؟ از همسرمون چه انتظاراتی داریم؟ چه حقوق و وظایفی بر عهده زن و شوهر هست؟ ... 
پاسخ:
سلام علیکم!

اولا ممنون بابت لطف تون.
دوما ورودتون به میادین رو تبریک میگم!

و سومااااااااااااااااا: چرا اون سوالا رو جواب ندادین!؟ 

و چهارما: این مورد خصوصی برای خودتان ارسال خواهدشد...



من همچنان داشتم رو پست فکر میکردم که
 به یک سوژه رسیدم !!!
متاسفانه وقت آزادم فروکش کرده یکهو ! 
به زودی خواهم نوشت !
پاسخ:
ممنونات :)

إن شاء الله که یکهو وقت آزاد فوران کند برتان!

منتظریم...
ممنون..
جواب همه این سوالا میشه آرمان گرایی، جواب شون میشه اون چیزی که باید باشه و امیدواریم بشه! نخواستیم روی شما رو زمین بزنیم جوابش رو ندادیم دیگه:)
البته این ها خودشون به نوعی جواب هستند. خواننده خودش فکر می کنه و به این ها جواب میده و ان شاءالله به نتیجه درست میرسه. جواب و نتیجه ای که با فکر خود آدم به دست بیاد مطمئن تره.. (الحمدلله شما و همه خواننده های اینجا خودتون بیشتر از ما بلدین)

خب پس من براش مقدمه چینی کردم:) ان شاءالله منتظرش هستیم..
پاسخ:
ممنون از شما

إن شاء الله

آری شد مقدمه ... البته اگه ما بقی به حرف ما گوش کنند و بگویند از خودشان...

۱۹ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۱ صحبتِ جانانه
سپاسگزارم:)
به همچنین به صدهزارمرتبه زیباترینها برای شما
پاسخ:
ممنون...

۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۳:۰۱ محترق الزهرا (سلام الله علیها)
*مهر شاید 5 یا 14 سکه بهار آزادی باشه ...
اونم چون باید مهر مادی باشه تا عقد برقرار شه
* ماشین عروسی در کار نخواهد بود ...
*درباره مکان برگزاری که احتمالا تو دارالایتام *** برقرارش کنم
لذت اینکه با بچه هایی که اونجا هستن یه جوجه بزنی ، بعدش بشینی کنارشون و اون ها از سر و کولت برن بالا و غذاهاشون رو هضم کنن می ارزه به صدتا تالار و ...
اگه تونستی یه بار تجربه کن ...
میگن ثواب هم داره !
*لباس هم ... اصولا سبک لباس پوشیدنم تو شرایط مختلف زیاد فرقی نمیکنه
 زیاد تو نخ لباس نبودم
فکر نکنم اون موقع هم زیاد تغییر کنه
البته شاید یه دست لباس جدید گرفتم 
کت هم نه پوشیدم نه می پوشم و نه خواهم پوشید!
اسپرت مثل همیشه
* رسم و رسومات !
الانش هم به خاطر بی اعتنایی به بعضی از این رسومات تحت تعقیب دادگاه کیفری خاندان هستم...
بگیرنم فکر کنم 20 سال حبس رو باید بکشم ...
رسومات غلط باعث پس رفت میشه
پس اصولا با هاشون کاری نداشتم
البته اون ها هم با من کاری نداشتن شایدم داشتن!
* و اما سوال آخر ...
میبینی تو رو خدا
اومدیم ببینیم کدوم بنده خدا سر خورده تو بلاگ ما ...
نیومده تخلیه مون کردی رفت!
خلاصه اومدی ، اومدیم...
ان شالله که این عرایض مفید باشه
یا حق
پاسخ:
خوش آمدید و ممنون از لطفتون.

دارالایتام...
واقعا جالبه؛ یعنی محشره واقعاً

این تحت تعقیب بودن خوبه؛ به گمانم محکوم میشید به اینکه یه دختر خانم از اولاد حضرت زهراء س نصیب تان کنند و تا پایان عمر و بعد از عمر با ایشان محشور باشید... :))

شاید در ادامه بیشتر هم تخلیه شدید! :)
ان شاء الله

التماس دعا

۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۶ بُتِ بزرگ
اگر روزی دختر دار شدم، مهریه او بیشتر از چیزی است که خودم موقع خواستگاری(اگر روزی!) مادرش پیشنهاد داده ام.
تالار و ماشین باید خوب باشند!
ااز خوانندگانتان انتظار عروسی مختلط دارید؟!
از قیافه، طرف و خانواده اش باید خوشم بیاید!
باید خیلی ما را احترام کنند!
از آنجا که من حرف خلاف حق نمی زنم زن باید سمعا و طاعتا باشد!
حوصله دعوا ندارم! خواهر هم ندارم که بخواهند مسخره بازی در بیاورند سر هم
24 ساعت بخواد بره خونه مامانش نداریم!
من نمی توانم برای والدین او از واژه ی پدر و مادر استفاده کنم!
زن باید بساز باشد در کل!
تمیز و منضبط.

اینها را در کمبود شدید امکانات رفاهی با چاشنی طنز نوشتم، وقتی به خانه برگشتم درست ترشان می کنم.
از حالا برای 10 سال بعد!!!
پاسخ:
خوش آمدید و ممنون از لطف تون.

یه سوال در وحله ی اول: اگر دختر می بودید به این خودتان پاسخ آری میداید !!؟؟

و این جمله تان را نیز متوجه نشدم!
اگر روزی دختر دار شدم، مهریه او بیشتر از چیزی است که خودم موقع خواستگاری(اگر روزی!) مادرش پیشنهاد داده ام.

:)
۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۹ حمید درویشی
سلام بر شما
مسجدنما زحمت رفقاست.
شما دقیقا کی هستید؟
پاسخ:
سلام علیکم

به نظرتون در این فضای ابری کی دقیقاً کی هست که من دقیقا این باشم!!!؟؟
مثلا شما دقیقا کی هستید!؟ :))))

۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۶ بُتِ بزرگ
منظور این است که اگر ازدواج خودم با مادر دخترم در زمان حال با مهریه مثلا 500سکه انجام شود، زمان ازدواج دخترم را اگر عقب بیاوریم به زمان حال مهریه او باید 1000 سکه باشد مثلا!

بله حتما یک بعله آبدار می گفتم!
پاسخ:
چه استدلالی واقعا...

پس مهریه ی پدر و مادر من که 14 سکه بوده
الان با این همه تورم و گرونی و از این حرفا

پس باید مهریه ی من 1400000000 سکه باشه...!!!!!

عجبا...
سلام.
این چن وقت داشتم فکر میکردم که اگر روزی قرار باشه ازدواج کنم چطور مجلس رو برگزار میکنم . شاید چون سنم هنوز اونقدر بالا نیست که این موضوع واسم حیاتی باشه خیلی روش فکر نکرده بودم تا حالا. اما نتایجم:

در مورد مهریه : مخالف مهریه های زیادم. یعنی توهین به شعور خودم میدونم تعیین مهریه زیاد رو !!!! مگر دختر فروشی است که جنس فروخته شده با پرداخت خسارت پس گرفته بشه ؟! تعداد دقیقش رو که پدر جانم باید تعیین کنه. ولی اون هم موافق مهریه زیاد نیست.
در مورد نحوه برگزاری مجلس:
اگر دست خودم باشه - که نیست - دوس دارم زندگیم با سفر شروع بشه ( لزومی هم نداره ببرتم اروپا گردی ! )  و بعد هم یک مهمونی کوچیک از آشناهای نزدیک و رفقا . البته آشنا ها جدا ؛ رفقا هم جدا ... که به شدت دوست داشتم توی خونه ی خـــــودمون برگزار بشه ولی چون نمیخوام مختلط باشه ؛ نمیشه ! شاید اگر توی یه واحد بودیم که خانواده ی من و یا جناب همسر هم توی همون ساختمون باشه بشه این طور برگزار کرد. اگر نشد که دیگه یه تالار میگیریم. نمیتونم بگم تالار کجا باشه چون کاملا بستگی به جیب آقای خونه داره !
( چون یه دور همیه به نظرم دیگه لازم نباشه به ارکستر و این چیزا )
غذا چند مدل باید باشه ! شیرینی هم حتمن خامه ای چون خودم عاشق خامه ایم و از بهترین شیرینی فروشی ها خریداری بشه.
ولی خب عمراااااااا این طور بشه حالا دلیلش رو میگم خدمتتون.

از پیراهن بیزارم ! در نتیجه نمیتونم لباس عروس بپوشم :| یه دست لباس سفید اسپرت هم کافیه واسه اون مهمونی :|
به طلا هیچ علاقه ای ندارم و همین حالا هم که دارم نظر میدم هیچ طلای زینتی ندارم الا یک گردن بند که اون هم سال تا سال نمیندازم ! اگرم یه وقتی - که جز عجایبه - یه مقدار پس انداز جمع کردم مامانم برام سکه گرفته باهاشون ! تا بشه سرمایه روز مبادام!
این از شرایط لباس و این چیزای مهمونی !
.
این جور مهمونی که من مد نظرمه دیگه نیازی به ماشین عروسی نداره. ولی اگر یه روزی قرار باشه ماشین عروس هم باشه :
راستشو بخوایید از بچگی عاشق ماشین بودم و از این یکی نمیتونم بگذرم :) اگر آقامون پولدار می بود که خوب میشد یه هَمر یا مثلا یه بوگاتی ویرون نشد یه لامبر گینی مشکی یا فورد موستانگ سورمه ای اگرم موتور داشت سوار  موتور هوندا بریم دور دور دوتایی :))  
جدای از شوخی نمیدونم والا در مورد ماشین ! اگر خودمون ماشین داشتیم؛ دوس داشتم ماشین خودمونو بذاریم واسه ماشین عروس . خودشم باید بره گل بخره ( باید کشف کنه من چه گلی دوست دارم ) و ماشینو تزئین کنه !
از عروس کشون هم بینهایت بدم میاد ؛ چون بار ها و بارها تو ترافیکشون گیر کردم !
.
.
این ها رویاهای من از مراسم عروسیمه . خیلی دلم میخاد با رسومات مبارزه کنم ولی خب نمیشه. گفتید از خانواده ها نگیم ... ولی!
میدونین ما 100 تا رسم اضافه هم داریم !
مثلا مراسم دست بوس ! مثلا مراسم نهاء شیرینی ! و خیلی دیگه ...
و اینا هم مراسماییه که مربوطه به بزرگان فامیل!
بعید میدونم بشه دور زد مراسمات رو در خانواده ما ... ولی من نهایت سعیم اینه که بر اساس این مراسمات این همه خرج اضافی نذارم رو دست دوماد ِ بنده خدا !!
.
.
و اما سوژه ای که خدمتتون عرض کردم.
 چند وقت پیش به یک خانم میان سال رسیدم که بنده خدا دلش عجیب پر بود. انقدرررر که با منی که غریبه بودم سر حرف رو باز کرد و  از زندگیش گفت.
شوهرش 60 ساله بود ! خودشم سنش همین حدودا بود. گفتش که شوهرش یه برو بیایی داره واسه خودش.ولی این با اینکه شوهر پولداری داره هر دفعه بهش گیر نداده حتما باید فلان سرویس طلا رو بخری؛ فلان بوتیک بری و فلان لباس رو بخری. حتما باید مارک لوازم آشپزخونم این باشه و خلاصه از همین قبیل حرفا دیگه...
گفت خیلی قانع بوده ... ولی. . .
شوهرش توی همین سن ؛ ولش کرده و رفته پی ِ یکی دیگه !!!!!!!!!!!!!!!! فکر کنید ! 60 سال ... گفت حالا اون یکی هر روز باید واسش لباس نو بگیره ؛ خونش باید ال باشه و بل باشه ... جواهراتش باید ....
بعدا کللللللللللللللی منو نصیحت کرد که وقتی ازدواج کردی ؛ هیچ وقت قانع نباش و مدام به همسرت بگو اینو میخوام اونو میخام !!!!!!
 :)))))
میگفت اکثر مردا قدر قانع بودن ِ خانوما رو نمیدونن ! یا مثلا اینکه یه زنی رو ببینن که قانعه میگن لابد همشون همینن ! میرن پی کسای دیگه ای هم ...


به نظرم قانع بودن زن ها رو مردا باید درک کنن ... بفهمن ... شکر کنن .........
در جواب قناعت؛ خب یه وقتایی هم مرده بره واسه خانومش هدیه بخره ... نه مناسبتی ! نه ...
حالا قضیه جشن هم همینه ! جشن در قناعت کامل برگزار بشه ... ولی ... مرد هم شعورش برسه که یه جاهایی واسه خانومش باید جبران کنه ...

به نظرم شدییییییدا لازمه مردا یه کمیسیون بسازن واسه خودشون و شیوه های وفا داری رو از مردان ِ بزرگی که رسمشون وفاس یاد بگیرن :)))
با این که لحن جمله ی بالام طنز بود ولی کاملا جدی بود.


پاسخ:
سلام علیکم

ممنون از لطف تون.

ان شاء الله تمام خواسته تون محقق میشن...
و آقایون هم شعورشون میره بالاتر قدر قناعت رو میفهمند و کمی هم درس وفا می آموزند... :)

و خانم ها هم کمی....

۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۴ سعید ابراهیمی
شهادت شهید همدانی رو به شما هم
تسلیت و تبریک عرض میکنم....
از شهادتش خیلی متاثر شدم...
پاسخ:
ممنون...

ایام عاشورای حسینی بر شما و مسلمین تسلیت...

سلام ویسایت خوبی دارید به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم
۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۸:۴۶ تک نویسی...
سلام
 مطلب خیلی خوبی بود مرسی عزیز
 سلام

 حوالی.....

 منتظر روضه شماییم...

http://zareh.blog.ir/post/774
آرمان گرایانه نیست . واقعا دوست دارم همین باشه:
مهریه چهارده تا
به مراسم عروسی علاقه ندارم و اگه طرف مقابلم موافق باشه دوست ندارم عروسی بگیرم . یه مهمونی ساده که فقط نزدیکان دعوت باشن و فقط به این منظور که بگیم ما رفتیم . یا یه سفر . یا هزینه ی عروسی رو صرف یه کار خیر کنیم که اول زندگی دعای چند نفر پشت سرمون باشه (این یکی رو خیلی دوست دارم ) نه این همه اسراف .
و مشخصه ی اصلی : ایمان و عقیده و ازادگی اون فرد از قید و بندهای الکی این دنیا . 


پاسخ:
خوش آمدید و ممنون از لطفتون...

إن شاء الله محقق می شوند و ان شاء الله دعای امام زمان پشت پناهتان باشد.

۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۱ واقعیت سوسک زده
دوست ندارم این سوال ها رو . البته با عرض معذرت !
پاسخ:
خوش آمدید
خواهش میکنم...

سلام.
خیلی وسوسه شدم بنویسم. :)

از اول بگم شاید اینایی که مینویسم خیلی آرمانگرایانه باشه ولی خب دیگه آرزو بر جوانان عیب نیست و من تا جایی که بتونم عملیشون میکنم.

من خیلی به لباس و ماشین و اینا که مقدمه هستند فکر میکردم. راستش یه جورایی توش گیر کرده بودم، مثلا دلم میخواست یه جشن ساده بگیرم. حتی خیلی دلم میخواست ولیمه یه افطاری باشه روز 15 ماه رمضان که فامیل یه کم حرمت نگه دارند. ماشین ساده. لباس پوشیده و ساده و ارزون. شبیه همین چیزایی که دوستان گفتند. ولی الان دیگه حتی به این موارد هم فکر نمیکنم. شاید یکی بگه همه دخترها آرزو دارن و اینا .. منم میگم قبول یه زمانی درباره من هم صدق میکرد. یه زمانی (خودم اسمشو میذارم دوران جاهلیت!!) انقدر خودشیفته بودم که هی از خودم عکس میگرفتم و عاشق این بودم که آلبوم عروسیم چنین و چنان باشه ولی الان نمیدونم چه بهانه ای برای خانواده بیارم که آلبوم و فیلم نمیخوام. فقط چندتا عکس برای یادگاری..
چه جوری بگم بله برون و حنابندون و ... نگرفتن برای کسی بی آبرویی نمیاره. البته گفتمااا ولی هی مخالفت میشه.
دلم میخواد مهریه ام 14 سکه باشه. که پدرم مخالفن. پدرم برای عروسمون 400 سکه و یه سفر حج گذاشتند و گفتند که مهریه دخترم هم همینه و خواهرم هم مهریه اش همینقدر بود. تو این مورد نمیتونم روی حرف ایشون حرفی بزنم ولی حتما بعد از ازدواج به جز 14 تا بقیه شو می بخشم.
در مورد اسباب خونه هم میخوام تا حد امکان ساده و کم باشه. حتی به نظرم خیلی تابلو و تزیینات هر چند ارزون و هرچند با تم مذهبی به در و دیوار زدن، آدم رو به خودش مشغول میکنه. 

الان بیشتر من به این فکر میکنم که طرف مقابل من باید چه ویژگی هایی داشته باشه. من قبول کردم که خودم کامل نیستم و انتظار انسان کامل هم ندارم. ولی میخوام طرف مقابلم یکی باشه که دغدغه دین داشته باشه. کسی که دغدغه داشته باشه ازحرکت باز نمی مونه.
تقید خوبی روی نماز اول وقت داشته باشه و از من هم در این مورد حمایت کنه. مثلا اگه توی یه مسیری داره میره و امکان نماز خوندن داره نگه یه ربع دیگه میرسیم یه جای درست حسابی و نماز میخونیم. نه.. همونجا نماز بخونه و برای من هم شرایطشو ایجاد کنه.
ولایی باشه. مذهبی تنها اصلا با عقاید من جور در نمیاد. یعنی همون که گفتم دغدغه داشته باشه.. البته به نظرم این قسمت رو خصوصا باید سپرد به خدا..
مال حلال حلال بیاره. به قول حاج آقای علوی بعضی مال ها حروم نیستند ولی خب حلال حلال هم نیستند.
نگاهش رو کنترل کنه.
کتابخون باشه و مطالعه غیر درسی هم داشته باشه. من اعتقاد ندارم که همه راه های خوشبختی از دانشگاه میگذره ولی کسانی که تحصیلات عالیه دارن حرف هم رو معمولا بهتر میفهمند. میخوام همسرم تحصیلکرده باشه. حالا یا حوزه یا دانشگاه خوب. منظورم از خوب اینه که بی هدف درس نخونده نباشه.
آدم منفعلی نباشه. نسبت به اتفاقای دور و برش آگاه باشه.
شجاع باشه.گاهی دیگه تو اوج آرزوهام فکر میکنم دلم میخواد هم همسرم شهید بشه هم بچه هام ... خودمون که افتخار جهاد اصغر نداریم وگرنه به نظرم خودم آدم شجاعی هستم. :دی

البته در قبال این همه تقاضا لزوما تکلیف هم پیدا میشه و اون ولایت پذیری زن از مرده.
حاج آقا پناهیان میگفتند که خانوم ها باید با کسی ازدواج کنند که بتونند ولایت اونها رو بر خودشون بپذبیرند.
من بااین شرایط حاضرم ولایت یک مرد رو بپذیرم ... ؛)

یه آقایی اومده بودن برای خواستگاری و هی میگفتند که من خونه دارم و ماشین و شغل با درآمد بالا و چه و چه ... بعد من که شرایطم رو بهشون گفتم، جا خوردند. فکر کنم خیلی ترسیدند!! هیچی دیگه، رفتند. انگار که واقعا متاسفانه برای آقایون این امر مشتبه شده که همه خانوم ها فقط دنبال رفاه در زندگی هستند..

راستی یه نکته ای رو من به آقایونی که میرن خواستگاری گوشزد کنم:
اگه رفتید جایی و دختر خانوم رو به هر دلیلی نپسندیدید، زنگ نزنید بگید که استخاره کردیم بد اومد وگرنه دخترتون خیلی خانوم بود و.. به نظرم اوج حقارت فکر رو میرسونه. کاملا مودبانه بگید گویا از نظر ما با هم جور نیستند.
امام خمینی برای ازدواج فرزندانشون بعد از تحقیق و تصمیم استخاره میکردن و اگه بد میومد صدقه میدادند نه اینکه منصرف بشن. لطفا از بزرگان دین یاد بگیریم..

پاسخ:
سلام

ممنون از لطفتون.

وسوسه !؟ واقعا !؟ ولی من فقط دعوت به نوشتن کردم، شما خودتون پذیرفتید! اینم احتجاج من! :)

ممنون از وقتی که گذاشتید. و ان شاء الله در حد آرمان و آرزوی صرف نماند و محقق شوند.

شما تنها کسی بودید که از معیارهاتون هم گفتید...

ممنون از بیان خاطر امام خمینی ره...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">